سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت

صفحه رسمی شاعر محمدرضاذکاوتمند


محمدرضاذکاوتمند

محمدرضاذکاوتمند



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۴۷

برج تولد:

برج حوت

گروه

:
غزل سرایان

جنسیت

:
مرد

تاریخ عضویت

:
دوشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۲

شغل

:
کارشناس تاسیسات مکانیک‌ساختمان

محل سکونت

:
یزد

علاقه مندی ها

:
شعر مطالعه کتاب

امتیاز

:
۱۵۲
تا کنون 37 کاربر 126 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.


درباره من

:
مهربانی تنهاسرمایه انسان است همیشه مهربان باشیم

لیست دفاتر شعر


۱

قصه دل


اشعار ارسال شده

انعام شعری از محمدرضاذکاوتمند از دفتر قصه دل نوع شعر غزل

هر که پابند سر زلف دلارامی نیست زآدمیت نه نشان بلکه بر او نامی نیست ...
ثبت شده با شماره ۱۲۲۱۴۵ در تاریخ شنبه ۳۱ تير ۱۴۰۲ ۲۲:۰۵    نظرات: ۱۹
اندیشه شعری از محمدرضاذکاوتمند از دفتر قصه دل نوع شعر غزل

گر به نقد جان دهدیک بوسه از لعل لبش روشن است این نکته آن مه خویش را مجنون کند ...
ثبت شده با شماره ۱۱۴۱۳۴ در تاریخ سه شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۳۷    نظرات: ۷
غنچه شعری از محمدرضاذکاوتمند از دفتر قصه دل نوع شعر غزل

خواستم خِشت ز خُم گیرم و‌جام از لب یار چرخ دوری زد و خِشت لب دیوارم کرد ...
ثبت شده با شماره ۱۱۴۱۱۰ در تاریخ دوشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۳۱    نظرات: ۲۵
اندیشه شعری از محمدرضاذکاوتمند از دفتر قصه دل نوع شعر غزل

عشق بازی زهمه کار جهان ما را بس ...
ثبت شده با شماره ۱۱۴۰۳۶ در تاریخ جمعه ۱۵ مهر ۱۴۰۱ ۲۳:۳۰    نظرات: ۹
قصه شعری از محمدرضاذکاوتمند از دفتر قصه دل نوع شعر غزل

ما عمرمان رو به آخر و دورانمان گذشت اما کسی نگفت که آمد؟ چِسان گذشت ...
ثبت شده با شماره ۱۱۳۸۷۴ در تاریخ جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۱۷:۰۳    نظرات: ۰

مجموع ۲۱ پست فعال در ۵ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر محمدرضاذکاوتمند


قدیما ‌تو شهر اصفهان ی کارگر داشتیم که خیلی می فهمید.
بچه شیراز و اسمش جمال بود، از شیراز کوبیده بود آمده بود اصفهان برای کارگری
اوایل ملات سیمان درست میکردو میبرد وَردست اوستا تا دیوار
چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۲ ۰۴:۰۲    نظرات: ۵

کاش دلخوشی ها بسیار بود و جادوی احساسات و عشق میان تمام آدمها با صداقت جریان داشت و هیچ غمگین نبود.
کاش بی دغدغه
 می خندیدیم و بی منت 
می بخشیدیم و بی فکر می خوابیدیم و غرق در
پنجشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۲ ۱۴:۵۷    نظرات: ۰

مادرم به ما یاد داده بودپدر بزرگم را آقا بزرگ و مادر بزرگمان را مادر صدا کنیم.
یادم هست آن سالها پدر بزرگم همیشه وقتی از سر کارش می آمد، به مادربزرگم می گفت: غذایم را که می آوری ، نرو…
سه شنبه ۳ بهمن ۱۴۰۲ ۰۳:۴۲    نظرات: ۰
مجموع ۸ پست فعال در ۲ صفحه
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1