دوشنبه ۵ آذر
جرقه شعری از بهمن بیدقی
از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۰ ۰۶:۲۲ شماره ثبت ۹۹۸۶۹
بازدید : ۱۱۹ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب بهمن بیدقی
|
جرقه
من جرقه بودم
آتش همه دنیایم سوخت
اما چون حسی به شعله داشتم
جسم من سوخت ولی
روحِ شعله زنِ من ،
تا ابدالدهرنسوخت
نامی ازجرقه ،
در اوجِ هوا می غلتید
وه چه حس خوبی بود
که لطف کرد و شعله وار،
همه دنیایم سوخت
حال درمیان شعله
اسم من ، دگر جرقه نیست
مرا ،
به شعله ای ز آتش متصف کنند
آنها که دیده اند لولیده من را، به دنیا گفتند :
دیدیم که آن جرقه درآتش سوخت
دگر هرآتشی درجهان شعله میکشد
چشم دنیا میرود سوی همان شعله و،
میگوید به خود :
خدا براو، رحمت آورَد
سالها پیش
جرقه ای دیدم که ،
به طرفةالعین
ز عشقِ خدای خوبِ خود ،
همه دنیایش سوخت
بهمن بیدقی 1400/1/6
|
نقدها و نظرات
|
باسلام وعرض احترام استاد بزرگوار سپاس بیکران از لطف بیکرانتان سلامت باشید و شاد | |
|
باسلام وعرض احترام آقای کیمیائی بزرگوار سپاس بیکران از لطف بیکرانتان سلامت باشید و شاد درپناه حق | |
|
باسلام وعرض احترام استاد بزرگوار سپاس بیکران از لطف بیکرانتان سلامت باشید و شاد | |
|
باسلام وعرض احترام بزرگوار سپاس مؤید باشید | |
|
باسلام وعرض احترام بزرگوار سپاس مؤفق باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و عارفانه بود
موفق باشید