1-
وقتی
حوض مادر بزرگ
ترک سیاهی برداشت
گربه از سر شوق قهقهه زد!
ماهی قرمز در فکر...
نگاه داشتن ستون خانه شد.
2-
تاب ایستادن
نداشت خنده
وقتی ناله از ناخُنش کشیدند
محله ما ماه داشت،
رُخش را میله کشیدند.
3-
نگاهم را که دزدید
در تعبیرش سخت کوشیدم
جُرم کدام مان سنگین است.؟
4-
گره از فریاد م باز کنید
تا از نای واژه ها نفس کشم
به ناله ای از دفتر شعرم راضیم
5-
ساعت را به
زنگوله ای آویختند
که اختیار ایستادن ندارد
مرتب زنگ می زند.
ساعت 12 غُنچه ،ساعت 12 پرپر می شویم.
27/2/2013 لندن-انگلستان