قسمت بیست و یکم :
نسل قلماسنگ ها ، یادش بخیر
ای زمین ، وارونه گردی با سپهر
آن لچک های پر از منجق چه شد
ای زنان آن چادر و مینـــا چه شد
آن گّون های سر دیوار کو
آن همه مرد پدر سالار کو
با غروب زندگــی در خون شدیم
دیگران رفتند و ما ویرون شدیم
گوشت هم خوردیم ای همسایگان
ما به سگ هرگـز ندادیم استخوان
گرچه دوریم از هم و در حسرتیم
ما همـــــان ازنـــایــی با غیـــرتیم
مهلــمک بعد تو شـادی شد حــرام
نی نزن میـرزا ، عروسی شد تمام
ما همه مردان بی بی مریم ایـم
ما همه وامانـده های یک غمیــم
مهلمک یادت مرا دامن گرفت
اشک آمد روی پیـراهن گرفت
گاه گاهــی دل هوایــت میکند
قلب من در سینه یادت میکند
مهلمــک غم بر دل مردم نِشــِســت
کاش میشد روزگار از سر ، نوشـت
مهلمک آن رفتگان دلتنـگ تو
کاش میشد کرد باز آهنگ تو
توضیحاتی در مورد اصطلاحات شعر فوق :
۱- قلما سنگ : این وسیله در گذشته ها ابزار جنگ افراد مختلف و چوپانان بوده است وبه خاطر دسته های بلند می توانست سنگ را تا مسافتی بیشتر از برد دست یک نفر پرتاب کند . چوپانان برای تغییر مسیر چرای گوسفندان با پرتاب سنگ به وسیله ی قلماسنگ مسیر وجهت را مدیریت می کردند.
۲- مِینا : یک روسریِ بلند از پارچهٔ نازکِ حریر مانند به رنگهای آبی، سبز، زرد، سرخ یا بنفش است. دختران بختیاری از رنگهای روشن و زنان میانسال، از رنگهای تیره استفاده میکنند
۳- لچک : کلاه مانندی است که قسمت پشت آن در زیرِ مِینا قرار گرفته و با سوزنی به مینا متصل میگردد. روی لچک منجوقدوزی شده است و دو بند دارد که از کنار گوشها گذشته و زیر گلو به هم گره میخورند تا لچک را روی سر ثابت نگه دارند. لچک را با پولکهای کوچک و همچنین مهرههای ریز به نام مُنجوق (مُنجُق) تزیین میکنند که جلوهای خاص به لچک میدهند. لچک زنان بختیاری انواع گوناگون دارد و رایجترین آن ریالی است که در تزیین آن از سکههای قدیمی (ریال) استفاده میشود.
۴- میرزا : اشاره به میرزا هزاروسی ف مرحوم امیر که نی نوازی میکرد و در مراسم شادی با نواختن نی مردم را سرگرم مینمود.
۵- گَوَن سر دیوار : در گذشته برای جلوگیری از ریزش دیوارهای گلی روی دیوارها ، خار گون قرار میدادند.
بسیار زیبا و خاطره انگیز بود
موفق باشید