يکشنبه ۴ آذر
|
دفاتر شعر مسعود کی پور (تندیس تنهایی)
آخرین اشعار ناب مسعود کی پور (تندیس تنهایی)
|
به اتش کشیدی دلم را تبر
ندارم زغالی و حتی اثر
خدا خاست اتش بگیرد تنم
زه رحمت مرا کاشتس پشت در
اگر دود را میشود چوب کرد
منم زنده میمانم ای دادگر
زه من ارث بسیار بردست موش
و من زنده ام در فرایند گوش
به باغم نباید دگر آب داد
و در ان نباید کسی رفت و کوش
اگر امدی مست و الوده باش
سر قبر من می بریز و بنوش
نمان بیشتر از دمی بر سرم
نکن تر دو چشمت که من بدترم
به قبرم فقط عطر مریم بپاش
نداری، نمان بیشتر در برم
نخان آیه یا حمد الله را
که جز لهو و بیهوده را من کرم
بشین روی قبرم و عبرت بگیر
از انگور افتاده در گل اسیر
همان خوشه هایی که چیدن نداشت
و آن به که به باشی و بی خطر
من اینگونه بودم گرفتار گل
که کشمش شد عمرم و من پیر و گر
نه چیدند من را نه چیدم گلی
و شد دیر. شد دیر .شد دیر دیر
|