دعا

الا خدا که منم آشنا و هم خویشت
سلام گویم و تعظیم میکنم پیشت
به احترام نشینم به خدمتت شاداب
به روی فرش قشنگی برابر محراب
پس از هزار ثنا و ستایش از ته دل
به سادگی و روانی نه سختی و مشکل
بدارم از تو تمنای و خواهش بسیار
ز سوی بنده ی مخلص به محضر دادار
که تندرست بداری تمام مخلوقات
ز آدم و حَیَوان تا گیاه و جمله نبات
به روح آدمیان وسعت تفکر و جان
نگاه و دیده ی روشن چو ماه نورافشان
دلی بزرگ که سرتاسرش نهال امید
امید و میوه ی پاکش چنان که بخت سعید
به دشت خاطر انسان تو بذر عشق بکار
گیاه هرز بدی را ز ریشه اش بِدَر آر
به سفره ها برسان روزی حلال و تمیز
بدور کن تو ز دلها نزاع و جنگ و ستیز
بدار سایه ی مادر تو بر سر فرزند
رضا مده که بدون پدر شود فرزند
 صفا بده به دل مردم و وفاداری
برای صلح بشر هم نما تو یک کاری
توئی خدا و منم مصطفا به بندگی ات
که عشق بنده به پیشت همیشه و جاری