سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        بادا باد

        شعری از

        حمیدرضا نصرآبادی(طوفان)

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۰ ۱۲:۰۱ شماره ثبت ۹۷۱۲۴
          بازدید : ۱۶۸   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حمیدرضا نصرآبادی(طوفان)

        ملت ما ، عقل به چشم بسته اند
        گرچه که یک امت وصد دسته اند
        صبح خریدار مصدق شوند
        عصر براو آینه دق شوند
        پیش تو دستی به کمر می زنند
        لاف تورا تا به قمر می زنند
        دشمن عاقل شده ، افسوس دوست
        بوی زِ هَر گند که آید زاوست
        پیش ، چو آیند به سر می زنند
        ریشه ات اما به تبر می زنند
        ملت ما ملت بادا به باد
        بند دعا ییم به باد ومباد
        چشم فروبسته ی حجب وحیا
        بسکه تملق گر جنس ریا
        سینه زن خشم یزیدوغمیم
        لشکر حق ایم وبه محشر کم ایم
        شیعه ی آماده جان دادنیم
        در پی دشمن ، به امان دادنیم
        پست ومقامی که نیاریم چنگ
        بهر تصاحب همه داریم جنگ
        از من واز ما که چپاول کنیم
        دزد چو بینیم تغافل کنیم
        حمیدرضانصرآبادی(طوفان)
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        بهنود کیمیائی
        سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۴۰۰ ۰۸:۰۴
        با عرض سلام و احترام
        خدمت شما شاعر گرامی
        بسیار بسیار عالی بود
        لذت بردم
        سبز باشید
        سبز بمانید
        لحظه لحظه های دلتان شاد
        شاعرانگی هایتان مستدام

        🌷🌷🌷🌷🌷🌷
        حمیدرضا نصرآبادی(طوفان)
        حمیدرضا نصرآبادی(طوفان)
        سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۴۰۰ ۱۰:۱۹
        با عرض سلام وتبریک وتهنیت نیمه شعبان وعید نوروز بر شما گرامی دوست عزیز خندانک خندانک
        ازابراز لطف شما سپاس گزارم خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۴۰۰ ۲۰:۲۱
        سلام و هزاران درود بر جناب نصر آبادی بزرگوار
        بسیار
        زییا
        بود خندانک
        مجتبی شهنی
        سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۴۰۰ ۲۰:۲۱
        🌹🌹🌹
        سید محمد میرمحمدی جواد
        چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۲۳:۴۲
        سلام و ادب
        دوست عزیز جناب نصر آبادی
        یقیناً نظر شما از این ابیات ندیدن یا ناچیز شمردن عظمت، شعور و کمال ملت شریف و بزرگ ایران عزیز نیست. صرف نظر از زخم هایی که در طول تاریخ از جهل خورده ایم، باید دست یکایک مردم این سرزمین تمدن، علم ، ادب و هنر را بوسید و به خوب و حتی بد آن افتخار کرد و بالید.
        پایدار باشید

        اگر ایران‌ به‌ جز ویران‌ سرا نیست‌
        اگر تاریخ‌ ما افسانه‌ رنگ‌ است‌
        من‌ این‌ ویران‌ سرا را دوست‌ دارم‌
        من‌ این‌ افسانه‌ها را دوست‌ دارم‌

        اگر بر من‌ زایرانی‌ رود زور
        اگر آلودگی‌ دامان‌ و اگر پاک‌
        من‌ این‌ زور آزما را دوست‌ دارم‌
        من‌ای‌ مردم‌ شما را دوست‌ دارم‌
        خندانک خندانک خندانک
        حمیدرضا نصرآبادی(طوفان)
        حمیدرضا نصرآبادی(طوفان)
        شنبه ۱۴ فروردين ۱۴۰۰ ۱۰:۳۵
        ملت به معنی : مردم، توده، شهروندان، مردمان
        دوست عزیز خندانک خندانک خندانک تاریخ میگوید مردمی(ملت) که صبح درود بر مصدق میگفتند عصر با فریاد مصدقِ کله کدو سیاستش رفت لا پتو ومرگ بر مصدق کودتای 28 مرداد رابر علیه دولت مردمی رقم زدند
        قطعا ملت درمعنی توده بکار رفته ونه اکثریت هرچند درقرآن سوره عنکبوت آیه 63 آمده است : بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ که در تفسیر علما گفته اند: در قضاوت‏ها، نظر به اقلّیت و اكثریّت نداشته باشیم، چه بسا اقلّیت بر حقّ و اكثریّت بر باطل باشند
        فرخی یزدی
        * نصیب مردم دانا به جز خون جگر نبود در آن کشور که خلقش کرده عادت هرزه گردی را
        *این اسیری تا به کی ای ملت بی دست و پای گر برای حفظ آزادی ز مادر زاده‌ایم ما
        *ملل از سرخی خون، روی سفیدند و لیک هیچ ملت به سیه بختی ایرانی نیست
        *یک عمر بر این ملت خواب آلوده فریاد و فغان زدیم بیدار نشد
        ملک الشعرای بهار
        ای مردم ایران همگی تند زبانید خوش نطق و بیانید هنگام سخن گفتن برنده سنانید بگسسته عنانید
        در وقت عمل کند و دگر هیچ ندانید از بس که جفنگید، از بس که جبانید گفتن بلدید اما کردن نتوانید
        هنگام سخن پادشه چین و ختائید ارباب عقولید در فلسفه اهل کره را راهنمائید با رد و قبولید
        هنگام فداکاری در زیر عبائید از بس که فضولید، از بس که جهولید از بس چو خروس سحری هرزه درائید
        گر روی زمین را همگی آب بگیرد ای ملت هشیار دانم که شما را همگی خواب بگیرد ای مردم بی کار....
        ای مفتخوران، مفتخوری تا کی و تا چند؟ کو حس و حمیت؟ ای رنجبران، دربدری تا کی و تا چند؟ بیچاره رعیت!
        ای هموطنان، کینه وری تا کی و تا چند؟ کو عرق نژادی؟ کو آن عصبیت؟ این مزرعه خشکید، خری تا کی و تا چند؟
        خاکم به دهن ملت ایران همه شیرند هنگام مکافات از بهر نگهداری این خاک دلیرند پیش صف آفات
        چون جان به لب آید همه از جان شده سیرند یک باره بشویند اوراق خرافات اوراق بشویند و بمانند و نمیرند
        ای دریغا که وطن مرد ندارد کس درد ندارد
        و
        ای مردم دلخون وطن‌، دغدغه تا کی چون شه ز وطن دل بکند، دل بکن از وی ....
        شاهی است در این شهر که جز زر نشناسد خلقی‌، که ندانند به جز چنگ و دف و نی
        نسوانی پر شهوت و پر سوزنک وکوفت مردانی بی‌همت و بی‌غیرت و لاشی

        عضای اداراتی‌، کور و کچل و لوس.... یا نه شیوهٔ ملیت و نه رسم تمدن نه رابطهٔ طایفه‌، نه قاعده حی
        وهمچنین
        جمهوری سردار سپه مایهٔ ننگ است این صحبت اصلاح وطن‌نیست که جنگست ..
        بی‌علمی و آوازهٔ جمهوری ایران این‌حرف درین مملکت امروز جفنگست ...
        آزادی و مشروطیت افتاده به زحمت این گوهر پر شعشعه در کام نهنگست ...
        افسانهٔ جمهوری ما ملت کودک عیناً مثل ملعبهٔ شهر فرنگ است...

        شعر زیر، یکی از تندترین و در عین حال معروف‌ترین اشعارمیرزاده عشقی است.
        بعد از این بر وطن و بوم و برش باید ...
        پدر ملت ایران اگر این بی پدر است
        بر چنین ملت و روح پدرش باید ...
        نسیم شمال
        ما ملت ایران همــه با هوش و زرنگیم افسوس که چون بوقلمون رنگ به رنگیم
        مـــا باك نداریم ز دشنــــام و ملامت مامیــــل نداریم به آثـــــار و علامــــت
        از نام گذشتیم همه مایـل ننگیم افسوس که چون بوقلمون رنگ به رنگیم

        واي بر من مگر این ملت نادان مرده ..... داد وبیداد مگر این همه انسان مرده
        بهر این لقمۀ شیرین همه مشغول به کار باز این ملت خوابیده نگشته بیدار...
        درپایان ضمن تشکر از الطاف شما با شعر زیبای نسیم شمال به خودم میگویم:
        اي پسر گر تو ز اوضاع جهان بی خبري از براي فقرا علم ندارد ضرري
        روز وشب درس بخوان تا که نبینی خطري بعد از این دورة علم است نه چیز دگري

        ارسال پاسخ
        سید محمد میرمحمدی جواد
        دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۰ ۰۱:۱۵
        سلام ادب محضر دوست و برادر عزیزم
        ملت یعنی مردم ... ممنونم!!
        از روشنگری و پند صادقانه شما و نسیم شمال بر این پسر! متشکرم.
        .گر چه فکر می کنم باید ظرف زمانی و مکانی و مهمتر آن که موضع و مقام صدور کلام را در تعمیم بخشی و قضاوت در نظر داشت تا خطای جایگاه و ترکیب رخ ندهد(کما اینکه استاد ملک الشعرا در ادامه بازگشتی حکیمانه از نفی ابتدایی دارند)
        و صد البته کلام الهی بحث دیگر و فوق فهم بشر عادی است.
        دوستتان دارم
        خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5