يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر فاطمه خجسته (بچه گیام)
آخرین اشعار ناب فاطمه خجسته (بچه گیام)
|
جادوی چشمانم رو به خاموشی که می رود؛
چون سبوی شکسته ای به خالیِ قلبم نیشتر می زند؛
آموخته ام بایستم؛
بر تکه های در هم شکسته ی پیکرم؛
اینجا؛
در حبس واژه ها؛
تشنه ی یک دوستت دارم خالص و صادقانه؛
به رنگِ بی ریاییِ چشمانم؛
تا خدا به فریاد آمدم!
.
.
.
معامله با قلب ساده یِ من؟!!!
آن هم ناعادلانه؟!!!
.
.
.
مرا چه به دلبستگی؟!!!
گویی؛
گِل وجودم را چون بانویِ تنهایی سرشته اند!!!
.
.
.
امتداد اشک هایم به آسمان نمی رسد؛
اما با باران؛ بی نقص همنوا می شود؛
دلم دریا دریا گریستن در دامانِ پر مهری از نور می خواهد؛
کویر سینه ام دلسوخته؛
درمانی به جز سکوت نمی یابد!
من حبس شده؛
در دالان اشک های فروخورده ام؛
به معامله با سادگی دستانم و بی ریایی قلبم می نگرم؛
و تلخ سکوت می کنم!
من...؛
نور...؛
کلمات؟!!!
نه؛
می دانی؛
هنوز هم؛
در چاهی عمیق در سیاهه های خاک گرفته ی وجدانم؛
سخت تاریکم!
مرا به جرم ناخالصی هایم به صلیب بی مهری ها کشیده اند!
-بچه گیام-
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.