سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
|||||||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
و
استفاده از استعاره انری ست که در این کوتاه دلنشین به صورت کاملا مدرسه ای و آموزشی صورت گرفته است و میتواند درسی در آموختن بهتر آن باشد .
آسمانی با دو مردمک آبی شفاف ؛
که آسمان استعاره از چشم می تواند باشد با قرینه ی مردمک و در سطر بعد پلک زدن ، اگر چه استعاره ی دیریاب نیست و درست عین سادگی شعر و بی تکلف بودن آن ساده پرداخت شدن است اما دلربایی می کند ، البته از دید من به جای دو مردمک اگر از مردمان یا مردم استفاده می شد هم قرینه برای استعاره بودند و هم خود دارای ایهام تناسب کار می توانست زیباتر هم باشد ( البته این قسمت نظر شخصی من بود ) .
اما آن چه که در این شعر فارغ از فرم و در محتوا اتفاق افتاده است حرکت شعر به سوی القای احساس یگانگی عاشق و معشوق است .
اهل توام
پلک می زنی کسی در من از خواب می پرد ؛
با سود جستن از اهل توام به جای اهل سرزمین تو یا دیار تو یا حتی قلب تو ، شاعر به صمیمی ترین و اهلی ترین نوع بودن اشاره می کند و سپس با اهل آسمانی که استعاره از چشم معشوق است باز هم به یکی از شخصی ترین و در عین حال دیدنی ترین اعضای معشوق اشاره می نماید و آن گاه در ضمن بازی با پلک ها و بیداری امری واحد را در آن واحد به خود و معشوق نسبت می دهد تا بتواند حس یگانگی را در دید مخاطب تقویت کند .
از خواب پریدن شاعر اما می تواند کنایه باشد از آن که شش دانگ حواس اش به معشوق است و حتی با پلکی بر هم زدن او برای مراقبه از حال اش از خواب می پرد و از سویی دیگر خارج شدن از عالم خواب و تنهایی ست و در آمدن در عالم بیداری و همراهی و از آن روی که از خواب برخاستن همواره صبح گاهان را به یاد می آورد و صبح مفهوم مخالفی به نام شب دارد ، پس می توان این بیداری از خواب را و پلک زدن معشوق را این گونه دید که ، وقتی معشوق پلک می زند آفتاب چشم او طالع می شود و شب خواب و تنهایی به پایان می رسد و بامداد بیداری و یگانگی آغاز می گردد .
نکته ی آخر که خالی از لطف نیست آن که به دنبال هم آمدن پلک و پریدن یادآور پردین پلک است که در امثله ی پیشینیان به معنای خبر خوش رسیدن مهمان یا یار سفرکرده آمده است که خب می تواند تناسبی خاص با این شعر نیز داشته باشد .
و نادر گرامی سپاس گزار م که یا اشتراک این کوتاه دلربا فرصتی برای ادراک لذت از شعر و نیز درک حضور سبز خودت به من دادی پس از مدت های مدید ...