جمعه ۲ آذر
تو بغل تو ۲ شعری از ابوالفضل گیلانی
از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۴۰ شماره ثبت ۹۵۵۵۸
بازدید : ۹۹۹ | نظرات : ۱۰
|
دفاتر شعر ابوالفضل گیلانی
آخرین اشعار ناب ابوالفضل گیلانی
|
صدای بارون همیشه منو یاد تو میندازه
اگر رسیدن به تو مرگ باشه من میرم به پیشوازش
دلم تنگ شده برای بغل و روی ماهت
بلاخره یک روز تموم میشه این جاده
میخوام بگم دلم خیلی تنگه برات
تنگه واسه چشیدن دوباره طعم لبات
تو با رفتنت زدی به قلب من خراش
تو با رفتنت کردی همه استخونامو تراش
من واسه شاد کردنت همیشه میکردم تلاش
ولی تو برای موندن نکردی حتی یه ذره تلاش
هر کی نزدیک بشه یه کاری میکنم بریزه پراش
بخاطر نزدیک شدن بهت نکن به من پرخاش
اشک های من برای باریدن نیاز داره به اَبراش
اون روزی که از تو گذشتم
دیگه قلبی نموند که بزاری توی دستم
همه چیز فدای تو شد آخر
من هنوز واسه بغل تو خُمارم
تو بغل تو من میشم پر از حس
هر جایی رفتی زودتر برس
میبینم تورو ارزشمند مثل ارث
پس خواهشا به دادم برس
تو بغل تو من میشم پر از تو
از بغل من هیچ جایی نرو
بیا یه بار دیگه ما برسیم به هم
بیا یه بار دیگه بگیم گور بابای غم
بغل تو مثل خاک برای منه
همون جایی که رشد کردن به جز من همه
چرا هر کاری میکنم بازم میگی کمه
بعد بهم میگی احمق کَنِه
فکر نکن میدونم خوشحالی
تو هم مثل من هیچکسی رو نداری
دل تو هم شده مثل یه انباری
من مثل چوبم و تو نجاری
تو بغل تو من مرُدم
دیدم که در نبودم حق منو همه خوردن
دیدم که تورو جلوی چشمام بردن
بعد از تو از همه چی خستم کلان
تو برای من اول بودی توی هر لیستی
ولی الان دیگه توی قلب من نیستی
تو بغل تو من میشم پر از بغض
نزار با رفتنت جاتو پر کنه قرص
زیر بارون خیس نمیشدم وقتی میزدی موهاتو چتری
ولی الان معلوم نیست چرا خونه این و اون چتری
تو بغل تو رام میشدم منی که بودم همیشه وحشی
بعد از من تو صاحب یه باغ وحشی
تو بغل تو من تجربه کردم این حسو
که بدون تو هستم یه مریض بی کسو
من فقط تو بغل تو میگیرم جون
لطفا اینو حس کن
حسم رو حس کن
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
جالب و زیباست