يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر میلاد همتی زاد (مهجور)
آخرین اشعار ناب میلاد همتی زاد (مهجور)
|
دردا
در نانوشتهترین قانون عالم گرفتار شدهام...
خاطرخواهی تُ جرم نابخشودنی بود که عقل به قصاص آن پریشان شده و جان دل را خونبهای آن قرار داده.
و در این بین در آسمان بی ابر و بارانی چشمهایم،در قلمروی جانی خسته، دل محکوم است به شرکت در بزم خون خوردن...
تاب و توانی در پاهای دل بیقرارم نمانده و جاری چشمهی اشکم محفل وداع با دل را مختومه میکند...
دلم به مسلخ تُ آمدهاست
تُ که نغمهی نغز خواستنی ترین خواستهای...
دل در آخر به تاوان جرم نابخشودنی تمنای خاطرت در پیشگاه قدم هایت به دار غرور و چشمهای دلفریبت آویخته خواهد شد
دردا
که این حفره خالی بجا مانده از دل هم در تلاطم وصل توست
قلب سنگین تُ آخر کار دست دلم داد و اکنون منِ بیدل هنوز
"دوستت دارم"
|
|
نقدها و نظرات
|
دو صد درود بر شما،ممنون🌷🙏 | |
|
سپاس عشق درد دُدردیست... با ایشان در ستیزم و از ایشان نمی گریزم...🌷 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.