دوشنبه ۳ دی
|
آخرین اشعار ناب فرشاد نوری
|
یک روز تو سی سالگی یادت میوفته
فهرست قولایی که دادی و نموندی
یک روز تو سالگی تو خاطرم هست
تو اوج بی رحمی به نابودیم کشوندی
.
حالت خرابِ و پیِ جبرانی اما
سی سالگی دیرِ برای عشق تازه
تنها نشستی با خودت بی قلب و احساس
مثل عروسک کنج ویترینِ مغازه
.
یادت بیار برفی رو که از بعد دوریت
روی سرم بارید و موهامو سفید کرد
یادت بیار اینو که سیلاب دروغات
بی آبرویی کرد و عشقو رو سفید کرد
.
از من نخواه برگردمو پیشت بمونم
واسم نخون از پاکی و از بی گناهی
من رفتم از دنیای تو با نا امیدی
تو باعث دلسردی و این اشک و آهی...
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام وقت بخیر متوجه منظوتون نشدم کجاش واضح نیست؟ | |
|
سپاس از نکته بینی دقیق شما و زمانی که صرف کردید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غمگین و زیبا بود
جسارتا مصرع دوم واضح نیست؟