چهارشنبه ۵ دی
|
دفاتر شعر سیده نسترن طالب زاده
آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده
|
مثل رژ طلایی آغشته میتپی
بر غلظت خموشی لبهای کوچکم ..
گاهی شبیه کرشمه عریان ماه نو
گاهی شبیه عطر کبود عروسکم
با من بمان ،کبوتر غمگین آشنا
تا در گلوی تشنه فرو مانده آرزو
این فصلهای سرد خزر سبز میشود
ای آتشین ستاره زیبا به من بگو
من آشنای نوازش نجوای نرگسم
در آسمان مکنده مخمور مخملین
ما بر نبوغ پنجره تصویر میشویم
در لابه لای سوره میخند یاسمین
باران گرفت ، در هوس چشمهای ما
در خوشه های لاکی پولک نشان یاد
من با کرانه های کهن دوست تر شدم
با شمشهای بوسه ی شیرین موجزاد
زخمی میان سینه تنگم نشانده اند
تا پنبه زار مست خیالین دست تو
خون میدود شبانه به اندام آبها
بی لمس آفتاب غزالان تیزرو
شاید کتاب ناز مرا ،از برند ، آه
این سایه های وحشی بیرنگ بینصیب
شاید میان سرفه ی انسان داغدار
کنیاک مهربانی من ، رسته از فریب
صد پاره اند ، پیلگی شیدواره را
چون ریگهای زرد سراسیمه در کویر
با رنجهای فاصله ،از خود گسیخته
در شادی هماره ی پروانگان، اسیر
ما شهربند تُنگ سکوت و گلایه ایم
ما در تب شکوفه گیلاس دوردست
غم- کائنان کوکبی خاک خسته ایم
در حومه های لرزش بیعاری شکست
باید شبیه ماهی قرمز بغل کنی
افسانه- خیز غنچه ی آرام خنده را
باید نواک آیینه ها را خبر کنی
باید چشاند طعم عروج پرنده را.
|