سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 9 فروردين 1404
    30 رمضان 1446
      Saturday 29 Mar 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        آزادی ما از نقطه‌ای شروع می‌شود که آزادی دیگران پایان می‌یابد.ویکتور هوگو

        شنبه ۹ فروردين

        رژ طلایی

        شعری از

        سیده نسترن طالب زاده

        از دفتر آبی اثیری( کلاسیک) نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۰:۰۸ شماره ثبت ۹۵۰۴۱
          بازدید : ۳۴۲۸   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        مثل رژ طلایی آغشته میتپی
        بر غلظت خموشی لبهای کوچکم ..
        گاهی شبیه کرشمه عریان ماه نو
        گاهی شبیه عطر کبود عروسکم

        با من بمان ،کبوتر غمگین آشنا
        تا در گلوی تشنه فرو مانده آرزو
        این فصلهای سرد خزر سبز میشود
        ای آتشین ستاره زیبا به من بگو

        من آشنای نوازش نجوای نرگسم
        در آسمان مکنده مخمور مخملین
        ما بر نبوغ پنجره تصویر میشویم
        در لابه لای سوره میخند یاسمین

        باران گرفت ، در هوس چشمهای ما
        در خوشه های لاکی پولک نشان یاد
        من با کرانه های کهن دوست تر شدم
        با شمشهای بوسه ی شیرین موجزاد

        زخمی میان سینه تنگم نشانده اند
        تا پنبه زار مست خیالین دست تو
        خون میدود شبانه به اندام آبها
        بی لمس آفتاب غزالان تیزرو

        شاید کتاب ناز مرا ،از برند ، آه
        این سایه های وحشی بیرنگ بینصیب
        شاید میان سرفه ی انسان داغدار
        کنیاک مهربانی من ، رسته از فریب

        صد پاره اند ، پیلگی شیدواره را
        چون ریگهای زرد سراسیمه در کویر
        با رنجهای فاصله ،از خود گسیخته
        در شادی هماره ی پروانگان، اسیر

        ما شهربند تُنگ سکوت و گلایه ایم
        ما در تب شکوفه گیلاس دوردست
        غم- کائنان کوکبی خاک خسته ایم
        در حومه های لرزش بیعاری شکست

        باید شبیه ماهی قرمز بغل کنی
        افسانه- خیز غنچه ی آرام خنده را
        باید نواک آیینه ها را خبر کنی
        باید چشاند طعم عروج پرنده را.

         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1