سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        بیایه کودکی برگردیم

        شعری از

        فریبا بقش

        از دفتر می فهمم حس باتلاق هارا نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۹ ۰۹:۰۴ شماره ثبت ۹۴۸۸۲
          بازدید : ۴۴۰   |    نظرات : ۱۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر فریبا بقش
        آخرین اشعار ناب فریبا بقش

        بیایه کودکی ام برگردیم 
        وقتی که آغوشت می تواند بهترین جای جهان باشد 
        وزنی که جامانده است
        درازدحام نگاه های سرکش مردان 
        وگیسوانش ...
        تکرار دستان مردی است 
        که درباد صدایش می زند
        بیا برگردیم ...
        بزرگ شدن برایم حس خوبی نیست 
        وقتی که می توانم 
        کوچک باشم 
        وآغوشت می تواند
        بهترین جای جهان باشد....
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۹ ۱۰:۱۱
        درود بانو
        به شعر ناب خوش آمدید
        موفق باشید خندانک
        سید محمدرضا لاهیجی
        دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۹ ۲۳:۰۷
        سلام
        عرض ادب

        می‌توان با اجازه از غمزه و کرشمهٔ اغماض، اثر را به‌عنوانِ متن ادبی پذیرفت نه شعر، چرا که شعر چیزی دیگر است، خاصه شعرِ سپید در چگونگی و چیستن مقیّد به شکل و مِثل و مَثل دیگری‌ست و پیگیرِ آدابِ نوشتاری‌گفتاریِ نه‌ این‌چنین که در اثرِ شما آمده است!

        تمهیداتِ فرم، فرمولاسیون، دیالکتیک، تناسب محوری، بهره‌مندی از افاعیل، استفاده از انگاره و آوانگارد و اپیزود، بی وطن کردنِ کلمات و کلمه‌خوردگی و پرتره‌واژگی، به‌غیر از صنایع و بدایعِ جاری در سایر قوالب شعری سپید را روسپید و عاقبت به‌خیر می‌کند که بحث هرکدام مجزاست و باید و نبایدها و شاید و نشایدها دارد که به دلیلِ کثرتِ شرح و توضیح تنها با مطالعهٔ کتب به‌دست می‌آید و لا غیر، ضمن این‌که پیشنهاد می‌کنم اگر علاقه‌مند به شعرید در بدوِ امر منظوم و منثور را بیآموزید تا با دریافتِ بهتر به ذکرِخیرِ سپید بپردازید!

        موفق باشید

        سیدمحمدرضالاهیجی
        ساکوتی.هند
        علیرضا شاه محمدی (عشاهیر)
        علیرضا شاه محمدی (عشاهیر)
        دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۹ ۲۳:۵۳
        درود بر شما
        با اینکه زبان شعر فارسی است اما بسیار نزدیک است به فرم اشعار ترجمه شده از زبان‌های دیگر. انگاری تحت تاثیر باشد.
        البته با توجه به عدم دانش کافی در این زمینه، دیدگاهم قطعا تخصصی نیست.
        ارسال پاسخ
        عیسی نصراللهی
        پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۰۰:۲۲
        اولین بار است که به شعری نمره میدهم!
        از بیست، پانزده
        میانِ باغِ بی برگی ( باغ است و شکوه و خزانِ برگِ نداشته یِ واژه ها)


        بیا به کودکی ام برگردیم
        آهنگین و زیبا

        کودکی هایمان یا کودکی ام؟
        این درست اصلِ قضیه است ( یک سایه)
        سایه ای که با خودش حرف میزند
        به خودم مرا درآر ( وقتی شرمِ بیداری ام،عروسیِ پنج سالگی ام میبود)
        شبانگاه چشمانِ درشتت را دیده بودم
        آنرا در کدامین بازویِ مردی یا کدامین زلالِ اشکی جا گذاشته بود؟
        وقتی که آغوشت حتی نمیتواند گرمم کند
        من از بزرگ شدن بدم می آید
        از احترامِ صوری و لبخندِ کاغذی و باغچه یِ سیمانی بیزارم
        یادت هست؟
        من و تو بودیم
        یک سایه ی گنگِ وهم انگیز
        زیرِ چادرِ میخکِ مادربزرگ بوسیدمت
        بعد بی اختیار به هم نگاه کردیم و بی هیچ تقصیری عاشق شدیم
        تو اصلا عوض نشده ای.دکمه ی پیراهنت همیشه باز است


        و گیسوانش
        تکرارِ دستانِ مردیست
        که در باد صدایش میزند

        هی...ه.. ه.. هیوا
        من بودم. در آن مخروبه به انتظارِ کودکی ام نشستم
        باید کار را تمام میکردم
        باید به سایه ام میفهماندم که من هم هستم
        یعنی باید بوده باشم
        در گوشه ای کمین کردم و دشنه ام را در حالاتی کیفناک و در حسی لبریز از انتقامی سخت بر شکمِ لاغرش فرود آوردم
        صبح شد
        صبح بود
        آنهایی که آمده بودند برای ندیده ها شرح میدادند:

        هیرو خودکشی کرده است

        * من این شعر را آهنگین و دقیق و نوستالژی و زیبا دیدم
        یک وهم و سایه که به بلوغِ باورها و حقیقت هرگز نمیرسد.



        _____________________

        آه، ای آزادیِ ما بچه ها
        زود رفتی از خیالِ کوچه ها

        باز هم آغازِ خیسِ یادها
        قصه یِ آلونکِ شِمشادها

        لحظه ی بازیِ ترسِ گرگ و میش
        در بهارِ سالِ خوبِ شصت و شیش

        یک به یک در نقشِ آن گرگِ بَلا
        بره یِ سرگشته یِ پخش و پلا

        گاهگاهی اصغرِ ما گرگ بود
        پیشِ چشمِ بچه ها،سارا رُبود

        دوست دارم گرگ باشم گرگِ پیر
        آنکه شد در قصه یِ بابا، اسیر

        یا که روزِ بعد از آن دعوایِ سخت
        قصه یِ شاه و پری و تاج و تخت

        بعد از آن بازیِ سختِ روزگار
        هر کسی راهی شدیم و رهسپار

        راهیِ بازیِ پوچِ دردها
        نقشِ اول ها،تمامِ مردها

        سگ دو از آنسو بِسویِ شهرها
        واردِ بَنگِ سیاهِ زهرها

        خاطراتِ خُفته یِ دورانِ دور
        طعمِ شیرین و گَسِ آلویِ شور

        فصلِ دیرینِ بهارِ رنگ ها
        کودک و شیشه میانِ سنگ ها

        مادرِ خوبم بیا من را بِبَر
        پیشِ آن لولویِ زشتِ پشتِ در

        زیرِ چترِ آبی و خاکستری
        چادرِ زیبایِ مهتاب و زری

        آه، ای آزادیِ ما بچه ها
        زود رفتی از خیالِ کوچه ها

        _______________________

        شعر و متن _عیسی نصراللهی


        حدیث ابراهیمی (سوگند)
        حدیث ابراهیمی (سوگند)
        پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۲۶
        درودها استاد فراوان خندانک خندانک خندانک
        بسیار عالی بود خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۹ ۰۷:۲۸
        بانوجانم دستمریزا خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        طوبی آهنگران
        دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۹ ۰۸:۰۴
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        مجتبی شهنی
        دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۲۱
        درررررروود بانو
        بسیار.
        زیبا
        بود خندانک
        مجتبی شهنی
        دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۲۱
        خندانک خندانک خندانک
        مسيحا الهیاری
        دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۹ ۱۳:۳۵
        آه کجایی هفت سالگی معصوم من
        زیباست
        حدیث ابراهیمی (سوگند)
        دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۹ ۱۸:۴۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۲۰:۳۲
        بداهه ای تقدیم استاد
        ای جان ما شاعر ما
        شیرین بیان از حال ما
        خوش امدی در شعرناب
        با آن دل پراز صفا
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهروز ابراهیمیان
        پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۰۲:۱۸
        درود شاعربزرگوار
        بسیار زیبا و جالب بود خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6