دوشنبه ۳ دی
سکوتِ شبانه شعری از علیرضا عالمی
از دفتر قصه دارا و سارا نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۳ دی ۱۳۹۹ ۰۰:۱۶ شماره ثبت ۹۴۴۴۰
بازدید : ۲۱۰ | نظرات : ۱۱
|
آخرین اشعار ناب علیرضا عالمی
|
کسی که نیست جزء من و تو چیزی بگو حرفی بزن
در این سیه تاریک شب تو نور ماه بشو به من راهی بزن
در حسرت پرواز این روزها تو پر و بالم بشو رویایی من
رویایی ترین حال مرا حقیقت کن برای من
در این دلشوره ها نامهربانی ها زخم نزن بر زخم های من
مرهمی باش بر درد های و حسرت های گذشته من
حرفی بزن چیزی بگو در این سکوتِ شبانه ام
شب های تار مرا نوری بزن که در این ویرانه ام
بگیر مرا در آغوش خود احساس کنم جان دارم من
این حادثه پایان نیست پایان تو پایان من
بیا بگیر دست مرا ، مرا ببر به روزهای بهاریم
فصل خزان را بهار کن، که در درون بهاریم
|
نقدها و نظرات
|
سپاس از شما | |
|
سپاس از شما | |
|
سپاس از شما | |
|
سپاس از شما | |
|
سپاس از شما | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا بود
قافیه و عروض؟