چهارشنبه ۵ دی
|
دفاتر شعر سیده نسترن طالب زاده
آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده
|
در تب سرد نعلبکی سَررفت
تلخناکی ِ قهوه ای ،خاموش
دشت ارژن میان چشمانش
آخرین طعم آبیِ آغوش
شرح اندوه عاطر یک شمع
مادیانهای سرخ ،شیهه کِشان
شیفُن دود و شرابه ی درد
شورشِ پرده های آویزان
باز باران ، به ساعت عشاق
میچکد بر تریستان وُ ایزوت
از خروشنده- ابرِ لایعقل
در سیاه و سفید صدها نُت
بادها خیس مشعر خورشید
آخرین مَرد ستاره به دوش
در نبوغای آهن وُ زندان
مخمل ناشکفته ی خاموش
خیره بر ما هنوز،تصویرش
آرزویش همیشه آزادیست
در رگِ گریه های ما خونست
بر لب خشک خاک فریادیست
و باد خزید و کرشمه وزید
و ماه چمید و نقره ای جاری
ما حزین- زائران گُلمیخیم
با صلیبی عبوس وُ تکراری
ما و برهان آسمان کبود
ما و تیر وُ دسته ای از قو
اعتزال خیالمان سَرد است
ما و این سالهای تو در تو
تاسه گیران تلخ تردیدیم
در طلابار -عشقبازی تاک
سوق شیرین پازن مست
به تَولای ماده ای چالاک
بوی گورست ،تا زمستانست
تاج برفی ضخیم بر دُرفک
در کلیسای هر شب زیتون
راز تور و آمیتیس و پولک
برف می آید وُ شرار بنفش
در حریق گَزنده ی فکر
باید این سالها موج شود
تا هم آغوشی کرانه بکر
در دلت خوشه های ِعسل
دست شهریورانه ی سردم
تا فراخکَرد امید و هوس
سوسن شعله خیز در بندم
تازیانه ، نوازش شیرین..
در دهانِ شکوفه -ریز بهار
تا یخ برکه بشکند یک شب
بوسه هایم برای تو ...بَردار!
|