سلام و درود جناب شاهرخ ارجمند و فرهیخته
بنده از اوانِ کودکی و قبل از باسواد شدن در قالب حکایاتِ مثنوی معنوی
که مادر بزرگم به زبانِ ساده برای من و سایر نوه هایشان تعریف می کردند،
با مولویِ بزرگ که بحق از مفاخر ادبی ایران زمینند و مایه ی فخر هر ایرانی
و پارسی زبان آشنا شدم و علاقه ای وافر و بی حدّی به ایشان دارم چون با
خاطرات شیرین کودکی ام عجین شده اند. بعد از ورود به دبستان و آشنایی
با الفبا هم همین علاقه مرا واداشت که در سنین ابتدایی به سراغِ کتابخانه
پدرم رفته و شروع به خواندنِ مثنوی که کتابی حجیم و سنگین است بروم
که چون خواندن و درکش ابدا در حدّ من نبود پدرم کتابهای قصّه ی کودکانه
برگرفته از مثنوی را برایم تهیه کرد و تا زمانی که توانایی خواندن و بهره
مندی از اصلِ کتابِ مثنوی را پیدا کنم از آنها استفاده می کردم .
غرض اینکه اگر علاقه ی من به مولوی بیشتر از شما نباشد ، قطعا کمتر هم
نیست . ولی ممتازترین نکته ای که من در جناب مولوی یافته ام سفارشات
موکدشان به مخاطبینشان در طی اعصار و قرون است به ترک جزم اندیشی
و خود را برحق مطلق دیدن . حکایت پیل در تاریکی جناب مولوی دقیقا بر
همین مطلب تاکید دارد که هر یک از ما ابنا بشر به حکم محدود بودن حواس
و محدودیت ظرف عقل و اندیشه ی خویش به بخشی از حقیقت توانایی
دسترسی داریم . حال برخی کمتر برخی بیشتر . البته حکایت معصومین
که غیر از علم حصولی ، علمِ لدنی هم دارند و بواسطه ی پاکی باطن و دل
مستقیما به معارف و علوم الهی متصلند ، جداست و دانش آنها بی منتهاست.
بحث این است که آیا مولوی را در رده ی معصومین می دانیم و عاری از
هر خطا و اشتباه ؟ اگر چنین است شیعه ی اثنی عشری نیستیم و حتی
پیرو مکتب مولوی هم نیستیم چون او هم خود را معصوم نمی دانست .
پس چه بهتر نسبت به مولوی و سایر مفاخرمان تعصب بیجا و جزم اندیشانه
نداشته باشیم و در کنار ارج نهادن به آنها ، چشم بر روی اشتباهاتشان نبندیم
و نقد آنها را حرام ندانیم که این عین جزم اندیشی است و تعصب و خامی.
ضمنا علامه جعفری سالیان درازی از عمر گرانمایه شان را صرف تدبر و تحقیق
در مثنوی معنوی نموده اند که حاصلش ۱۵ جلد تفسیر مثنوی معنوی است که
خواندنش بسیار آموزنده و راهگشا خواهد بود برای آشنایی بیشتر با افکارِ
متعالی و انسان ساز مولوی که علامه جعفری به تبیین و شرحشان پرداخته
و در اختیار ما قرار داده اند و بخاطر انتشار این مجموعه ۱۵ جلدی تفسیر
مثنوی بارها و بارها از سوی تنگ نظران و متحجرین دینی انگِ بی دینی
خورده و مورد ملامت واقع شده اند.
روح علامه شاد که فیلسوفی آزاد اندیش بود و حقیقت جو.
پناه ببریم بر حقیقت مطلق هستی خالق یکتا از هرگونه جزم اندیشی و
تنگ نظری و تعصب بی جا و افراطی که اینها خود بزرگترین موانعند بر
سر راه کشفِ حقیقت.
تعصب از ناحیه ی هر که باشد ناپسند است و نکوهیده چه مذهبیون و
متشرعین و چه مخالفین مذهب و غیر متشرعین.
بعنوان کمترین کاربر خانواده بزرگ و فرهیخته شعر ناب
حضور شما را موجب دلگرمی و مسرت میدانم و از تراوش قلمتان استفاده میکنم و فکر کنم نظر بیشتر دوستان همین باشد
اختلاف سلیقه همه جا هست و اجتناب ناپذیر می باشد
نقد ها و راهنمایی های حضرتعالی موجب پیشرفت شاعران و توسعه فرهنگ و ادب این مرز و بوم میشود
لذا همچون گذشته منتظر نقد ها و نظر های حکیمانه و سازنده در کنار سروده های پر فیضتان هستیم
خرم و خوش باشید خندانک
حذف
ارسال پاسخ
شکوفه مهدوی (بهارانه)
شکوفه مهدوی (بهارانه)
۴۱ دقیقه پیش
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ. وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ .
به نام خدا که رحمتش بیاندازه است و مهربانیاش همیشگی.
وای بر هر عیب جوی بدگوی!
جناب مانا ، بت تراشی شرک است و ضد توحید حتی اگر آن بت مولوی
باشد که امروزه بقول شما جهانی او را جاودانه می نامند . ضمنا مولوی
یا مولانا القابِ محمّد بلخی هستند نه نامِ نامی اش.
نامِ نامی مولوی همان محمّد بلخی است و استاد لاهیجی هم ایشان را
به نام خوانده اند نه لقب چون او را مولایِ خویش نمی دانند.
ضمنا محض اطلاع ، علیرغم اشعارِ زیبا و مفاهیم والای مطروحه توسط
مولوی در آثارش ، ایشان در زندگی روزمره عفتِ کلام نداشته اند و در
مواجهه با مخالفان خویش متوسل به فحشِ ناموسی می شده اند چنانکه
افلاکی مرید مولوی که در کتاب مناقب العارفین با هزاران حیله سعی کرده
مقامات عجیبی برای مولوی بسازد نتوانسته به این امر اعتراف نکند.
او می گوید:
مولانا چون از کسی رنجیدی ومکابره او از حد شدی غیر غر خواهر
(فحش ناموسی) نگفتی.
علامه محمّد تقی جعفری مولوی شناس بزرگ و مفسر مثنوی در این
باره شیرین سخن گفته است :
\" البته باید بگوییم که ما مثالهای رکیک او را قبول نداریم و از این
جهت متاسفیم. ... اگرچه عدهای از فضلا سعی دارند این اشتباه او را
تفسیر کنند (بلکه توجیه کنند!)، ولی این شدنی نیست، زیرا ممکن است
یک شاعر معمولی از هنر مبتذل استفاده کند تا برای خود جایی در جامعه
باز کند، ولی او یک مربی است و نباید چنین باشد. ...
بدیهی است که ارزشیابی ما درباره مولوی، از آن جهت ارزش خواهد داشت
که اشتباهش را اشتباه بنامیم. اگر چشم ببندیم و همه چیزش را خوب
بدانیم، مسلما دروغ است.\"
ضمنا شما با آنچه خطاب به استاد لاهیجی نوشتید نشان دادید که زبانی
مارگونه دارید که به اقتضای طبیعتتان ناجور نیش می زند و زهر به حریف
می پاشد . خصوصا وقتی حریف را قدر می بیند و خود را ناتوان از عرضِ
اندام در مقابلِ او.