سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 18 ارديبهشت 1403
    29 شوال 1445
      Tuesday 7 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت

        رهگذر و درویش - بخش دوم

        شعری از

        مهسا الیاس پور

        از دفتر رهگذر و درویش نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۱ ۱۳:۳۳ شماره ثبت ۹۴۲۹
          بازدید : ۱۰۰۰   |    نظرات : ۱۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهسا الیاس پور

        ----- رهگذر و درویش ( بخش دوم ) -----


        ز فرسنگی که رفتیم من بدیدیم
        و شیون های مردی من شنیدم

        به درویش من بگفتم کیست این مرد ؟
        چرا دارد دلی اینقدر پر درد ؟!

        جوابم را نداد آن پیر فرجاد (1)
        نگاهش او دگر شد مثل استاد

        بنزدش من برفتم مرد گریان
        زجایش او بلند شد کرد عصیان (2)

        به من او گفت چیزی را تو خواهی؟
        و
        یا خواهی ز اندوهم بکاهی؟

        که چیزی نیست اندوهم بکاهد
        فقط یک فرصتی را دل بخواهد

        که آن هم نیست در دنیا برایم
        و بالا چون برم من آن صدایم

        نخواهد او شنید چون هست بالا
        دگر در عرش مقامش هست والا

        زمانی من پدر داشتم ز دنیا
        نبودم من ز احوالش که جویا

        نکردم من ز او گاهی که چون یاد
        بدادم هر چه داشتم من چو بر باد

        پدر او داد نشانم معرفت را
        ولی آخر شدم ابلیس صفت را

        که من پندار کردم در قدیم او
        دگر در مرگ مادر بود سهیم او

        سفارش کرد من خاکش سپارم
        دگر من این مکان والا بدارم

        به ناچاری که خواستم او کنم خاک
        و من شستم که باشد کالبدش (3) پاک

        و گوری چون سفارش کرد بساختم
        که صندوق را بدیدم من ببخاتم

        و من از دست دادم چون پدر را
        فداکاری ز او دادم هدر را

        نشانم مرد بدادش بسته ای را
        چو صندوقی که در گل شسته ای را

        بدیدم من که صندوق بود خالی
        فقط در آن بدیدم برگه فالی

        و آن را من گشودم تا بخوانم
        دگر من راز آن مرد را بدانم


        ===== =======
        که دارم خواهشی من را ببخشی
        دگر در زندگی جاوید درخشی

        و آن آتش که بودش گر چه اقبال
        نمی کردم غزال را من به دنبال

        که امروز مادرت بود چون سلامت
        نمیکردم دگر خود را ملامت

        نجات دادم تو را من از حریق را
        گرفت آن بر رخم دیگ عتیق را

        برایت داشت رخسارم خجالت
        نشان دادم دگر من خود کسالت

        و روزی آمدم من خانه ات را
        ولی دادی نشانم آینه ات را

        شنیدم من به پول داری نیازی
        و در صندوق گذاشتم تا نبازی



         

        این بخش هم تمام شد اما هنوز سفر رهگذر و درویش ادامه دارد ......

        (* به دلیل کمبود وقت و گرفتاری کاری ممکن است بخش سوم چند وقت دیگر قرار بگیرد.)

        --------------------------------------------------

        1) دانشمند
        2) گردنکشی
        3) تن مرده
        -------------------------------------------------

        ( شاعر : مهسا الیاس پور)
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0