ماه من شبهای سرد آغاز کن
در سکوت سایه ها پرواز کن
لب به لبهایم گذار و بی درنگ
چشمهایم را به دنیا باز کن
عشق مثل یک حبابی دلربا
رفت هی بالا و بالاتر زما
دست در آغوش بردیم و شکست
او که عمری کرد ما را مبتلا
کم کم اسب فحل ،دندان ریخته
خود به بند خاطرات آویخته
آنچه پس مانده زما ،مایی نبود
توبه کرده ،من زما بگریخته
گرد پیری روی گیسویم نشست
دست شب آیینه روزم شکست
می رسد روزی که باور میکنم
قصه ی عشق از جهانم رخت بست
#میتراکیانی
گرچه از دور از هم ولی دل پیش هم
دور باد از جمعمان هر سال غم
هست یلدا سرد اما قلبمان
با وجود این عزیزان گرم گرم
#میتراکیانی
هر برگی بزمین میافتد ،نوید بهاری دیگر را خواهد داد ،شاخه هایی که در حمایت شبنمها جان گرفته هرگز نمی خشکد.
#میتراکیانی
حق ندارد کسی کند توهین
به عزیزان قوم ایرانی
بختیاری و ترکمن ،تالش
عرب و کرد ،بلوچ سیستانی
شاهسون ،ترک ،قزاق ،قشقایی
لک و گیلک ،تبار ایرانی
گر شرف دارد و شعور کسی
هموطن هست ،وصله ی جانی
نیست آسیبمان زنیش پشه
پشه مردست از پشیمانی
اقتضای طبیعت زنبور
می زند نیش و میشود فانی
همه اقوام یار و غمخواریم
وحدتی با نشان ایرانی
#میتراکیانی
بسیار زیبا و دلنشین بودند
آموزنده و سرشار از احساس
موفق باشید