يکشنبه ۲۳ دی
|
دفاتر شعر افسانه احمدی ( پونه )
آخرین اشعار ناب افسانه احمدی ( پونه )
|
هر چه این دنیا فراوان گرمیِ بازار داشت!
بی جلا بود و به اجزای تَنش زنگار داشت
دلفریبی هایش از اندازه بیرون و سرش ؛
کشت و کشتار و طمعکارانِ بد بسیار داشت
پشت پرده نقشه های شوم و مکر و حیله بود ؛
این بنای پوچ و بی ارزش بسی معمار داشت
راه همواری که پیش پای ما افتاده بود ؛
ظاهرا آسان ولی صد چاله و دیوار داشت
زندگی آش دهن سوزی نبود اما گران ؛
سوختیم از سردی اش ، بیماریِ تکرار داشت
سیلیِ سرخی نشسته است از فلک بر چهره ها !
رنگ شادابی که بر هر گونه و رخسار داشت
طعم تلخش را چشیدیم اسم آن شد زندگی!
آنچه جان می کَند این"تَن"ها معاش٘ امرار داشت
دست های دوستی ها را فشردیم ای دریغ ؛
قصد و نیّت منفعت بود آنکه با ما کار داشت
مثل نیش عقربی بر جان ، جوابِ مِهرمان ؛
بس زبانِ چرب آنها تیغِ تیز و خار داشت
تیره روز اویی که شد آدمفروشی نان او ؛
دورِ گردن این خَصیصه حکم یک افسار داشت
از همان روزی که رختِ دوستی ها پاره شد ؛
"پونه" بر همسایگیِ مارها ، اصرار داشت
افسانه_احمدی_پونه
─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅─
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
"حضرت محمد (ص) می فرمایند :فاطمه پاره تن من است. هرکه او را بیازارد، مرا آزرده خاطرکرده و هر که او را شاد کند، مرا نیز خوشحال نموده است.
شهادت ام ابها
حضرت صدیقه کبرا
فاطمه زهرا(س)
را تسلیت عرض مینمایم
" یا فاطمه من عقده ی دل وا نکردم
گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم"