جمعه ۲ آذر
رود خروشان ارس دانی چه گوید شعری از حسن جعفری
از دفتر مچاله 3 نوع شعر قصیده
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۴۲ شماره ثبت ۹۳۲۹۷
بازدید : ۳۴۳ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب حسن جعفری
|
ایران من ایران من ایرانم ایران
ای جاودان و سبز نامت هر بهاران
ای با صلابت با شکوه مثل دماوند
آتشفشان خشم تو مانند تفتان
باشی همیشه سربلند و آسمانی
اندیشهی بدخواه تو نابود هر آن
نامت همیشه بر چکاد اهل عالم
در هر مکان و هر زمان باشد درخشان
ما دوستت داریم ای ایران زیبا
از دوره ی زرتشت تا دوران سلمان
این جا قدمگاه تمدن های عالم
این جا تعالی بخش مذهب ها و ادیان
ما وارث سی قرن پیکار و تلاشیم
این ها به دست ما نیفتاده است ارزان
فرهنگ سازی کرده در دوران تاریخ
از آنچه ما آورده گیتی گشته حیران
ما هضم در خود کرده هر اندیشه ای را
تقلید کور این جا نبوده خوب چندان
این جا تساهل محترم بود و مدارا
اندیشه های سست می گردیده لرزان
هوش و خردمندی ستایش گشته این جا
با تکیه بر آن ها شده کشور فروزان
گاهی گروهی تکیه بر تقلید بردند
اما مسیر تازه افتاده به جریان
این ملت ما هست با تاریخ، دیرین
جغرافیای وسعتش آن سوی توران
این جا گذرگاه تمدن های ناب است
از هند یا چین تا که یونان، ارمنستان
ایران فقط این مرز آب و خاک ما نیست
گستردگی اش بیشتر باشد به اذهان
دانی نماد با شکوهی هست هر جا
تندیس کاوه پیش آن آزاد خواهان
یعنی که ایران خود تمدن ساز بوده
در عصرها و نسل ها، پیدا و پنهان
گر فرّ ایرانی تباهی هم بگیرد
پشت و پناهش می شود الطاف یزدان
با اهل بیت حق همین جا گشت مانوس
فردوسی طوسی، خرد چون کرد میزان
داریم پیوندی قوی با چند ملت
تاجیک و افغان یا عراق و شام و لبنان
گرچه ابوریحان بیرونی، نظامی
ملای رم، بیدل، سنائی، تاج شروان
یا رودکی، خوارزمی و جامی در این مرز
اکنون نمی باشند آیا هست نقصان ؟
آیا تو می گویی که ایرانی نباشند
آن دانشی مردان که بوده فخر ایران
آیا حسن بصری که باشد پور فیروز
باید که ایرانی ندانی شد مسلمان؟
مانی همیشه هست ایرانی اگر بود
جایی دگر مانند پور بامدادان
این زادگاهم باشد و این خانه ی من
شعری نخوان این جا تو گستاخانه نادان
رود خروشان ارس دانی چه گوید
امواج خشم من ندارد هیچ پایان
از دل نمی گردد جدا این عشق میهن
حتی اگر افتاده باشد دست شیطان
این خانه ی ما هست بر آن فخر داریم
حب الوطن باشد برایم جزء ایمان
خالی نگردد سرزمینم از دلاور
آن پهلوانان پیش ما هستند یکسان
رستم، سیاوش، گیو، سورنا، توس، آرش
یا آریو برزن وَ دیگر پهلوانان
گُرد آفریدِ گُرد، دخت پاک و باهوش
رودابه و تهمینه از مرز سمنگان
حالا بگو آیا توانی این ها نبینی
هرگز نکن این جا حقیقت را تو کتمان
ما برتری جویی در این گیتی نخواهیم
تاکید ما باشد کرامت های انسان
ایران من ای سرزمین باستانی
ای سرزمین شیر با خورشید تابان
این شیر خفته را گهی چون گربه بینند
نشنیده گویا غرّش این ببر غرّان
گر خیز بردارد تو می بینی چگونه
آرد هزاران فخر مانند نیاکان
بر یوزهای چابک ما ننگ باشد
گردد هراسان از رجزهای گرازان
گرچه تفاوت های قومی هست این جا
از هر نظر با یکدگر هستیم یکسان
چون مازنی، تُرک و عرب، لُر یا بلوچی
کرد سلحشور و دلاور قوم گیلان
از روزگاران گذشته تا به امروز
با هم شده این قوم خندان یا که گریان
ما ملتی واحد همیشه بود و هستیم
هرگز نبوده بین ما تفریق و فرقان
آن قدر خون ما میان جنگ آمیخت
گویی تمامش بوده از یک قلب و شریان
هر گوشه از خاکم به خون آغشته گشته
بسیاری از ما دیده آن ها را به چشمان
از شرق و هم از غرب تا مرز شلمچه
یا ارتفاعات سورن سمت مریوان
دیدیم این مردان چگونه جهد کردند
با دست خالی هم به پا کردند طوفان
ما صلح جو هستیم با صلحی مسلح
هرکس که بدخواهی کند گردد پشیمان
ما مهره های بازی دشمن نگردیم
یک پارسی هرگز نمی بینی پریشان
گر دست از پایش خطا بنمود دشمن
ما آتش و برقیم یا چون رعد سوزان
یک پارتی را دست کم هرگز نگیرید
زیرا که پارتیزان شود خودسر به میدان
اندیشه های خام دشمن خوانده ام من
چنگال خود گر تیز کرده یا که دندان
من خوفناکم گر که بدخواهی نمایی
با دوستان از جان و دل داریم پیمان
سردار ایرانی کم از رستم نبوده
از او همیشه هست چون دشمن هراسان
ایران من ایران من ایرانم ایران
آرام باش و جاودان در نور کیهان
از تو نوشتن هم برایم با شکوه است
شالوده شعرم گرفته از تو بنیان
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما استاد ممنون از حضورتان سلامت باشید مصراع اول بیت ۳۳ باید به این صورت می بود که در تایپ اشتباه شده و وزن شعر خراب شده است. حالا بگو آیا تو این ها را نبینی؟ | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و شورانگیز بود
در وصف ایران عزیز
زنده باد ایران