⚘﷽⚘
ایران سوویو آرازا تقدیم
اورکدن سلام "جان وطن" ایرانیما
آراز سوویونوون باشدان ایاغینا
شقایقلی قارچیچَکلی قیراغینا
قَیه آخان گِئجَه مین چراغینا
آراز سوویوو ایرانیمین نغمه سی
ماکو ارسباران اوجاق اولکه سی
داغداکی جیرانلارا حیات سَسی
آراز سوویوو نَفَسیمین چشمه سی
مگر بیلمیر ناحق سُئوز دوستلوق سیلَر ؟
آننامیان یالانا بوغاز بییلَر
دوونَنیدی اردوغان چوخ دانیشدی؟
مَگَر بیلمیر چوخ دانیشان آز بیلَر ؟!
اُوتوور یِئرینده اوود سَسی آرازدان
آراز ایرانین رَگ ینده قان آخان
یووم آغزینی قوتار لاف دِییش اُوزگه !
جان آنام ایرانا آراز جان قالان
یِئری چیخ گِئت اُئوز کَتلَریننَن دانیش
کور گُئوزلری درویش اِئله باخمامیش
آراز اصلان اوباسی ایرانلی دیر
اردوغان نه دی؟ بیلمَز تانیمامیش
آذربایجان ایرانیمین باشی دیر
آراز منیم گُئوزلَریمین یاشی دیر
سَن هایاننان تاپیلدین تئز گُءوز تیکدین؟!
سُئوزون دَ کی اوزون تَکین ناشی دیر
قیزیل بالیخ آرازین قاداسی دیر
خاویار ایرانین سَرمایاسی دیر
آراز سویو اَزَل دَن اَبَده جاخ
ایرانین دَیَرلی جان بالاسی دیر
شُرشُر آخار آنالار لای لایی دیر
آتالار قلبی ایرانین داغی دیر
قارتال کهلیک سئرچه بولبول راغی دیر
تمدن یوردی انسانلیق باغی دیر
آرَش چَکَن کمانلی قاش دیر آراز
ایران اُولکه سیینه آغاش دیر آراز
مُغانا ستارخانا تاش دیر آراز
دَنیز سوودوو ایرانا باش دیر آراز
آذربایجان ایرانین دیاری دیر
یاشاییش لر بیرلیک لر بهاری دیر
ایستیی سی "ایستَکلی اورَک" جوان لار
اووجابویلی شهیدلر تباری دیر
آراز خزر خلیجِ فارس ایرانیم
جیحون نَفَس "گوزَل شانلی" سامانیم
ارومیه م جلفام اردبیل زنجانیم
داوریژیم "ائل وطن" آذربایجانیم
بیست و دوم آذرماه
سال هزار و سیصد و نَوَد و نُه شَمسی
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
⚘سلام بر همگی و تشکروقدردانی از زحمات مدیر ارجمند سایت استادسیدفکری احمدی زاده عزیز⚘
بااحترام ترجمه یقیناً حق مطلب را ادا نخواهد کرد.
ولی مختصری می نویسم خدمت عزیزانی که فارسی زبان یا دارای زبان غیرتورکی هستند :
چارپاره ی فوق شامل یازده بند است به زبان مادری (آنادیلی) تورکی آذری درباره رود ارس در سرزمین مان آذربایجان ایران :
۱- سلامم از صمیم قلبم به وطن عزیزم ایرانم
سلامم از سرچشمه تا دریاریزِ رودِ ارس م که در میهنم جاری است این رود روان... سلامم به گل های شقایق و شکوفه های سفید بهاری که در کناره های رودارس رویان اند.... سلامم به سرازیر شدن ارس از سنگلاخ ها که صدای زیبایش و تجسم تصویر قشنگش همانند چراغی روشنای شبهای من است.
۲- صدای جاری رود ارس نغمه ی ایران من است
از شهرها و دیاران بسیاری همچون ماکو ؛ قراداغ(ارسباران ) و اوجاق و ... سرازیر است که تماماً متعلق به ایرانِ من است
ارس برای آهوانِ کوهیِ ایران نغمه ی حیات و زندگی است.
آراز سرچشمه ی نفَس های من است
۳- مگر اردوغان این نکته ی کوچک اما مهم را نمی داند که حرفِ ناحق زدن دوستی ها را محو می کند و ازبین می برد ؟!
کسی که ادراکِ کافی ندارد از سر جهل گلویش به حرف ناروا آلوده می گردد.
آیا دیروز نبود که اردغان حرف مفتِ زیادیِ ناحق زد؟
و آیا او نمی داند که کسی که زیادحرف می زند از روی کمبودِ دانایی و فهم است؟
۴- ای اردغان شما لطفاً سرجای خود بنشین و ساکت شو و هیچ حرف و کلمه ای از آراز و ایران نزن.
ارس همانند خون در رگ های ایران جاری ست.
ساکت شو و از یاوه بافی درباره ی ایران بس کن ای بیگانه !
ایران مادرم جانم آراز برایش مثل جان می ماند.
۵- برو به دهات خودت و فقط درمورد آنچه متعلق به خودتان است نظربده. چشمانت را درویش کن قبل از نگاه کردن.
آراز دیارِ شیران دلیرمردان ایرانی است.
اردغان دیگر کیست ؟ آراز که اورا نمی شناسد هرگز و برایش غریبه و بیگانه است.
۶- آذربایجان سَرِ ایران و تاجِ ایران است
آراز اشکِ جاریِ چشمانِ من است
تو دیگر از کدام ناکجاآبادنامعلومی پیدایت شد و ادعای کذبی نمودی ای اردغان؟! حرفهایت هم که عینِ خودت ناشی و نابلداند
۷- ماهی های ارس بویژه قزل آلا ایثار رود ارس اند. خاویار جزو سرمایه های ایران است . رود ارس از ازل تا ابد فرزند ارزش آفرین ایران است.
۸- صدای شُرشُر رودِ زبای ارس مثل صدای لالایی مادران این سرزمین ماندگار است.ارس قلب پدران سرزمین ایران همچون کوه استوار است.
آراز برای عقابها کپکها گنجشکها بلبلها زاغچه ها و تمام پرندگان و زیبایی های ایرانی ست. ایران دیارِ تمدن و باغِ انسانیت پَروری است.
۹- آراز همچون اَبروی کمانی کشیده همان اسطوره ی کماندار آرش است.
آراز برای سرزمینِ ایران حکم درختان پُرثمر را دارد.
آراز رود دشت مغان و یادآور ستارخان و دوست همیشگی قهرمانان و جوانمردان است. دلدریاست آراز و برای ایران گرامی و سرکرده و عزیز است.(دنیز یعنی دریای آزاد)
۱۰- دیارِ آذربایجان فقط و فقط متعلق به ایران است (که قبلا مورد تهاجم بیگانگان متعدد قرارگرفته و بخشی از آن از نقشه ایران جداشده است... شتر گربه شده است درطول تاریخ بخاطر بی کفایتیِ برخی مسئولان ادوار گذشته و کنونی .... . )
ارس متعلق به دیار زندگی بخش و وحدت نقشِ بهاریِ ایران است
گرمایِ سرزمینِ سردِ کوهستانیِ آراز را قلبِ جوانانِ عاشق پیشه اش تشکیل می دهند . همان جوانانِ خونگرمِ بلندقامتی که برای سرافرازیِ ایرانم شهید شدند و از مرزها دفاع می کنند.
۱۱- جانم فدای رود ارس و دریای خزر و خلیج فارس و کلِ سرزمینم ایرانم جانم فدای رود جیحون و سرزمین های زیبا و شادانِ ایرانم
از ارومیه ی آذربایجان غربی تا جلفا و اردبیل و زنجان و تبریزم وطن عزیزم ایرانم .
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
پی نوشت:
داوریژ نام قدیمیِ تبریز شهری زلزله خیز است و صورت تحوّل یافته ی واژه ی (داوریژ ) در طول تاریخ بتدریج ( تاوریژ ) و بعد ( تبریز ) شده است . بنابراین تبریز به معنیِ (ریختن تب ) نیست بلکه داوریژ یعنی شهر بطش و انتقام که از قدیم تاکنون به علتِ مرزی بودنش و داشتن منابع غنی اش ، مورد طمعِ سرزمین های دیگر بوده است و دشمنان عدیده ای داشته است که می توانید در کتاب های تاریخی مفصل دراین زمینه بخوانید . تبریز از قدیم الایّام شهر متمدنی است . در زمان شاه عباس صفوی زلزله ی شدیدی کل تبریز را ویران کرد . شاه عباس فرد باهوشی بود و دستور داد که از روی طرح نقشه ی قبلیِ تبریز ویران شده اصفهان کنونی راساختند و برای همین است که در بین مردمان ضرب المثل شد که : ( اصفهان نصفِ جهان اگر تبریز نباشد) و اکنون می توانید صورتِ قدیمِ شهرِ تبریز را در شهرِ بی نهایت زیبای اصفهانِ کنونی ببینید. (۹۹/۹/۲۲)⚘
امروز سالروز ولادت مردی بزرگ در سرزمین ایران است... نادر شاه افشار (متولد ۱۰۶۷ هجری شمسی کلات نادری – مقتول شهید در سال ۱۱۲۶ درقوچان) که پیش از پادشاهی نادر قلی خوانده میشد ؛ ملقب به تهماسب قلی خان از ایل افشار خراسان که از ۱۱۱۴ تا ۱۱۲۶ خورشیدی پادشاه ایران و بنیانگذار دودمان افشاریه بود.
نادرشاه از مشهورترین پادشاهان ایران ، پس از اسلام است . سرکوب افغانها و بیرون راندن عثمانی ها و روسیه از کشور و تجدید استقلال ایران مان و نیز فتح دهلی هند و ترکستان و جنگهای پیروزمندانه او سبب شهرت بسیارش در جهان شد. همچنین نادرشاه آخرین کشورگشا و فاتح سربلندِ آسیایی است ... .
\\" نادرشاه \\" ؛ فرزند شمشیر ،
وآخرین فاتح مشرق زمین ...
یقیناً نالایق ترین پادشاه صفوی و ایران در درازای تاریخ، نهمین پادشاه صفوی یعنی شاه سلطان حسین بود..که سرانجام حکومتش بدست محمود افغان سرنگون و بعد از مرگ محمود، قدرت به دست اشرف افغان افتاد .
در طول مدت حکومت ننگین افغانها، ایران توسط افغانها، روس ها و ترکان عثمانی اشغال و ایرانیان سخت ترین، خفت بارترین وهولناکترین شرایط را در آن زمان سیاه تحمل می کردند !
تا اینکه \\" نادرشاه فرزند شمشیر و آخرین فاتح مشرق زمین \\" سر بر آورد !
\\"اشرف افغان\\" و لشکریانش پس از شکست از نادرشاه و سپاهیانش در اصفهان و دامغان به قندهار و هرات گریختند، نادر در پی آنان قندهار را هم محاصره و بسیاری از لشکریان افغان را کُشت و تارومار کرد ؛ حدود ۸۰۰ تن از افسران و جنگجویان افغان به دهلی هند گریختند و به دربار \\"محمدشاه\\" پناهنده شدند . نادرشاه چندین بار تقاضای استردادِ آنان را نمود ولی درباریان هندوستان نه تنها ترتیب اثری ندادند و بلکه آخرین فرستادگان نادر به دهلی را نیز گَردن زدند ؛ زیرا معتقد بودند نادر شاه شجاعت و کفایتِ دارابودنِ سپاهیانی آماده و تواناییِ جنگ با ارتش پرشمار و قدرتمند هندوستان را ندارد.
اما، نادر فرزند دلیر ایران زمین ، تمامی محاسبات دربار محمدشاه هندو را بهم ریخت و هندوستان را فتح نمود و افسران افغان را در دهلی به دار آویخت ⚘ سپس محمدشاه امان خواست ؛ نادر در قبال کلیدِ خزانه ی سلطنتی ، هندوستان و محمدشاه را رها کرد و فاتحانه با غنائمی ارزشمند و پرشمار به ایران بازگشت.⚘
نادر ﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ﺍﺧﻄﺎﺭ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ هرچه سریعتر ﺗﺮﮎ ﮐﻨﺪ ، ﺍﻣﺎ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ درجوابی گستاخانه ﺷﻌﺮ ﺯﯾﺮ ﺭﺍ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺎﺩﺭ می فرستد :🌹
ﭼﻮ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻗﺸﻮﻧﻢ ﻧﻈﺎﺭﻩ ﮐﻨﯽ
ﺳﺤﺮﮔﻪ ﻧﻈﺮ ﺑﺮ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﮐﻨﯽ
ﺍﮔﺮ ﺁﻝ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺣﯿﺎﺗﻢ ﺩﻫﺪ
ﺯ ﭼﻨﮓ ﻓﺮﻧﮕﯽ ﻧﺠﺎﺗﻢ ﺩﻫﺪ
ﭼﻨﺎﻧﺖ ﺑﮑﻮﺑﻢ ﺑﻪ ﮔﺮﺯ ﮔﺮﺍﻥ
ﮐﻪ ﯾﮑﺴﺮ ﺭﻭﯼ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ
و ﻧﺎﺩﺭﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ می نویسد :⚘
ﭼﻮ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ ﺷﻮﺩ
ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺯ ﭘﯿﺸﺶ ﮔﺮﯾﺰﺍﻥ ﺷﻮﺩ
ﻋﻘﺎﺏ ﺷﮑﺎﺭﯼ ﻧﺘﺮﺳﺪ ﺯ ﺑﻮﻡ
ﺩﻭﻣﺮﺩ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺩﻭﺻﺪ ﻣﺮﺩ ﺭﻭﻡ
ﺍﮔﺮ ﺩﺳﺖ ﯾﺰﺩﺍﻥ ﺩﻫﺪ ﺭﻭﻧﻘﻢ
ﺑﻪ ﺍﺳﮑﻨﺪﺭﯾﻪ ﺯﻧﻢ ﺑﯿﺮﻗﻢ ⚘
ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻧﺒﺮﺩﯼ ﺳﻬﻤﮕﯿﻦ ﺍﺭﺗﺶ قدرتمند \\"ﺗﻮﭘﺎﻝ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﭘﺎﺷﺎ \\" ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺳﺮﺩﺍﺭ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﻢ ﮐﻮﺑﯿﺪ ﻭ ﺧﺎﮎ ﻭﻃﻦ مان ایران ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﺮﮐﺎﻥ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ متجاوز ﺑﺎﺯﭘﺲ ﮔﺮﻓﺖ ،🌹
بدون تردید ﭘﺲ ﺍﺯ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺑﻮﺩ ؛ ﺩﺭ ﺍﻭﺍﺧﺮ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘۀ ﻗﻔﻘﺎﺯ ،ناﺩﺭﺷﺎﻩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﮑﺴﺖ ﺳﻬﻤﮕﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﺭﺗﺶ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ🌹 ﺭﻭﯼ تخته ﺳﻨﮕﯽ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺳُﻔﺮﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﭘﻬﻦ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺗﮑّﻪ ﺍﯼ ﻧﺎﻥ ﻭ ﭼﻨﺪعدد ﭘﯿﺎﺯ نهاده بودند ⚘. ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺎﻝ فرمان ﺩﺍﺩ ﺳﻔﯿﺮ ﺭﻭﺳﯿﻪ \\" ﮔﺎﻟﯿﺘﺰﯾﻦ \\" ﺭﺍ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﺭﺗﺶ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ ؛ ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭﺵ آﻭﺭﺩﻧﺪ . نادرشاه ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﭘﯿﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﺧﻮﻧﯿﻦ اش ﺩﻭ ﻧﯿﻢ می کرﺩ ﺑﻪ ﺻﺤﻨﻪ ی ﻧﺒﺮﺩ ﻭ ﮐُﺸﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :⚘
\\" آﻗﺎﯼ ﮔﺎﻟﯿﺘﺰﯾﻦ ، ﺳﺮﯾﻌﺎً ﺑﻪ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﺘﺒﻮع تاﻥ ﺍﻃﻼﻉ بدﻫﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﺭﺗﺶ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ هرچه سریعتر ﺗﺮﮎ ﮐﻨﺪ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺗﻤﺎمی سپاهیان تان ﺭﺍ از دم تیغ گذرانده ﻭ ﺍﺟﺴﺎﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﻡ \\" .
ﮔﺎﻟﯿﺘﺰﯾﻦ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺧﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﺎن ﺮﻭﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻠﮑﻪ ی ﺭﻭﺳﯿﻪ ﻧﻮﺷﺖ :
\\" ﻧﺎﺩﺭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﻥ می داد \\" !!!⚘🌹 و
\\"چه بسا این مرد قادر است روسیه و حتی اروپا را به تصرف ایران درآورد ؛ پس ﺻﻼﺡ در ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ هرچه سریعتر ﺧﺎﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﮐﻨﯿﻢ \\"⚘🌹🌹
ﺍﺭﺗﺶ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﭘﯿﺮﻭِ ﺁﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺩﺭ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ یک ﻤﺎﻩ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﺟﻨﮕﯽ ﺗﺮﮎ کرد.⚘🌹