سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        عشق و نفرت

        شعری از

        حمیدنوری(احمد)

        از دفتر پنجره ای به بیکرانه ها نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۲:۱۸ شماره ثبت ۹۳۰۸۲
          بازدید : ۵۶۵   |    نظرات : ۲۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حمیدنوری(احمد)

         
        فصل خزان از وطنِ عاشقان
        عشق به پرواز در آمد روان
         
        رفت ، به بالای سر آسمان
        تا که کند سِیر در این کهکشان
         
        گشت روان با دلی از صد امید
        تا که به دروازه ی شهری رسید
         
        دید در این شهر سپیدی گُم است
        حاکم این شهر همان کژدم است
         
        کینه و عصیان شده گسترده تر
        در همه جا از همه جا بیشتر
         
        بُغض گرفته همه ی شهرِ کین
        گشته غم آلوده هوا و زمین
         
        مرشدِ این شهر به صد قیل و قال
        پیشتر آمد که بگوید مَقال
         
        با دلی آکنده ز کبر و ریا
        گفت که ای عشق جلوتر بیا
         
        حاکم این شهر، تو دانی منم
        نِخوت و نفرت شده جان و تنم
         
        بین که چه سودا به دلم داشتم
        حرص و طمع را همه جا کاشتم
         
        خوب ببین وسعت این شهر را
        یا بِنِگر بر همه ی دهر را
         
        هر طرفی در دلِ این شهرِ کین
        هست نشانی زمن اش بر یقین
         
        کاخ بلندی ز طمع ساختم
        عشق و محبت ز دل انداختم
         
        روز و شب ام همره اهریمنم
        دور شو آیینه نگردد تنم
         
        گفت به زشتی و بدی ، باز گفت
        عشق همه گفته ی او را شِنُفت
         
        کرد شروع گفته ی خود عشقِ پاک
        با دلی آکنده ز حق ، سینه چاک
         
        گفت به نفرت که تو ای نابکار
        هیچ مکن بر عمل ات افتخار
         
        پند زمن بشنو وگوشی بدار
        ورنه شوم با تو در این کارزار
         
        باک ندارم ز تو و این مدار
        جان بدهم حتّی اگر بر هزار
         
        بعدِ زمانی شده بر کارزار
        تا که کند نفرت و کین را به دار
         
        کرد به دار آن شبِ دیرینه را
        کرده مصفّا دلِ آیینه را
         
        لیک به هنگامِ همین کازرار
        کُشته شده عشق به راه بهار

        کرد در این معرکه جان را فدا
        تاکه بهاری بشود شهرِ ما

        فصل بهار از دلِ شهر امید
        عشقِ دگر زاده شد و سر رسید

        دید گل افشان شده هر جای شهر
        گشته روان در همه جا جوی و نهر
         
        غنچه ی باغِ دل (احمد) شِکُفت
        از قِبَل شعر بهاری که گفت
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۰ ۱۸:۵۷
        به نامِ یگانه عاشقِ عشق‌آفرین!


        درودتان جناب نوری ارجمند!

        مثنوی زیبا و بامحتوایی را بر وزن مفتعلن مفتعلن فاعلن و در قالب تمثیل و تشخیص و مناظره آفریدید.
        البته در مصراع:
        (کرد شروع گفته‌ی خود عشقِ پاک)
        واجِ (ع) در واژه‌ی (شروع) را تلفظ ننموده‌اید و هجای کشیده‌ی (روع) را به صورت هجای بلندِ (رو) محسوب نموده‌اید.

        در هر صورت محتوای مثنوی شما بسیار زیباست و پیام آن، پیروزی عشق و مهرورزی در هستی است و نیز رُستنِ بهار و سرزندگی از عشق را جلوه‌گر است.

        عشق پدیده‌ای است که هرگز نابود نخواهد شد و ققنوس‌وار، زایای موجودی چونان خود است و بهارگونه، گل و طراوت می‌بخشد به بیکرانه‌ی هستی.

        اصولا آفرینش هستی بر اساس عشق است و چیزی که هرگز پایدار نخواهد ماند، نفرت است؛ نفرتی که جز تباهی و تیرگی، پیامدی ندارد.

        ***

        با توجّه به این‌که وزن مثنوی شما مفتعلن مفتعلن فاعلن؛ یعنی همان وزن مخزن‌الاسرارِ شاعر نامدار، نظامی گنجوی است، ابیاتی را از مقاله‌ی اول مخزن‌الاسرار، که مبیّن آفرینش آدم با عشق است، تقدیم شما و مراجعان صفحه‌ی پربارتان می‌کنم:

        اول کاین عشق پرستی نبود
        در عدم آوازه هستی نبود

        مقبلی از کتم عدم ساز کرد
        سوی وجود آمد و در باز کرد

        بازپسین طفل پری زادگان
        پیشترین بشری زادگان

        آن به خلافت علم آراسته
        چون علم افتاده و برخاسته

        علّم آدم صفت پاک او
        خمّر طینه شرف خاک او

        آن به گهر هم کدر و هم صفی
        هم محک و هم زر و هم صیرفی

        شاهد نوفتنه‌ی افلاکیان
        نوخط فرد آینه‌ی خاکیان

        یاره‌ی او ساعد جان را نگار
        ساعدش از هفت فلک یاره‌دار

        آن ز دو گهواره برانگیخته
        مغز دو گوهر به‌هم آمیخته

        پیشکش خلعت زندانیان
        محتسب و ساقی روحانیان

        سرحد خلقت شده بازار او
        بکری قدرت شده در کار او

        طفل چهل روزه‌ی کژ مژ زبان
        پیر چهل ساله بر او درس خوان

        خوب خطی عشق نبشت آمده
        گلبنی از باغ بهشت آمده...
        ***

        شاعرانه‌هایتان ماندگار🌸
        حمیدنوری(احمد)
        حمیدنوری(احمد)
        چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۰ ۲۲:۲۰
        درود
        استاد بانوی گرامی خانم حکیمی خندانک خندانک
        از اینکه وقت گذاشتید و سروده ی حقیر را با دقت مطالعه فرمودید از شما سپاسگزارم اشکال جزیی را که در مصرع " کرد شروع گفته ی خود عشق پاک " وجود دارد در ویرایش حتما اصلاح خواهم کرد البته اگر برای این مصرع پیشنهادی دارید خوشحال میشوم بفرمایید با سپاس فراوان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۰ ۲۲:۲۴
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۵۰
        درود بر شما خاله عزیزم
        و درود به شاعر شیرین زبان صفحه خندانک
        ارسال پاسخ
        حمیدنوری(احمد)
        حمیدنوری(احمد)
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۲۷
        درود شاعر گرامی خندانک خندانک
        به دفتر شعر من خوش آمدی خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۰۷
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و آموزنده بود
        مبین مشکلات جامعه
        دستمریزاد خندانک
        حمیدنوری(احمد)
        حمیدنوری(احمد)
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۲۸
        درود استاد گرامی خندانک خندانک
        به دفتر شعر من خوش آمدی خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۰۹:۲۷
        درودتان باد
        موفق باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        حمیدنوری(احمد)
        حمیدنوری(احمد)
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۲۸
        درود استاد گرامی خندانک خندانک
        به دفتر شعر من خوش آمدی خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۲۲:۰۳
        سلام
        واقعا عالی بود

        🍀🍀🍀🍀🍀⚘🌺🌺🌺🌺🌺🌺
        حمیدنوری(احمد)
        حمیدنوری(احمد)
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۲۹
        درود شاعر گرامی خندانک خندانک
        به دفتر شعر من خوش آمدی خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        سه شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۵۸
        با ارادت
        امیدوارم
        هماره در عالم شعر بتابید
        قلم وزین همیسشه نویساباشد
        هزاران درودبر اشعار زیبایتان
        استاد فرهیخته وعزیز
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        حمیدنوری(احمد)
        حمیدنوری(احمد)
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۲۸
        درود شاعر گرامی خندانک خندانک
        به دفتر شعر من خوش آمدی خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        سه شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۵۱
        سلام جناب نوریدورودها برا شعر زیای شما
        حمیدنوری(احمد)
        حمیدنوری(احمد)
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۲۸
        درود شاعر گرامی خندانک خندانک
        به دفتر شعر من خوش آمدی خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        اعظم قارلقی
        پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹ ۰۲:۳۹
        عرض سلام و احترام

        یک مثنوی به غایت زیبا و دلپذیر...
        مرحباااا بر حضرتعالی خندانک خندانک
        حمیدنوری(احمد)
        حمیدنوری(احمد)
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۲۸
        درود شاعر گرامی خندانک خندانک
        به دفتر شعر من خوش آمدی خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰ ۲۱:۴۵
        درود فراوان
        بسیار بسیار
        زیبا و عالی
        بود🌺🌸🌺
        حمیدنوری(احمد)
        حمیدنوری(احمد)
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۲۸
        درود شاعر گرامی خندانک خندانک
        به دفتر شعر من خوش آمدی خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد مهدی بخارائی
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۰:۲۳
        بسیار زیبا خندانک خندانک خندانک
        درود فراوان بر شما خندانک
        حمیدنوری(احمد)
        حمیدنوری(احمد)
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۲۹
        درود شاعر گرامی خندانک خندانک
        به دفتر شعر من خوش آمدی خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۳۰
        به به به به خندانک خندانک خندانک
        سلام استاد نازنینم خندانک خندانک
        بسیار بسیار دلنگارو دل انگیز خندانک خندانک
        زنده باد خندانک خندانک خندانک خندانک
        حمیدنوری(احمد)
        حمیدنوری(احمد)
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۲۹
        درود دوست شاعرم خندانک خندانک
        به دفتر شعر من خوش آمدی خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مولود سادات عمارتی
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ ۱۵:۲۹
        درود
        کاخ بلندی ز طمع ساختم
        عشق و محبت ز دل انداختم
        مویدباشید
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5