يکشنبه ۲ دی
چهل غروب شعری از بیتا مالکی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۲۰ شماره ثبت ۹۳۰۱۸
بازدید : ۳۸۷ | نظرات : ۱۶
|
آخرین اشعار ناب بیتا مالکی
|
🖤🖤🖤
از آن خزانِ رفتنت ، چهل غروب هم گذشت
کوهِ صبور ! سایه ات ، به خانه ام که برنگشت
عکسِ تو روبه روی من ، سایه ات آرزوی من
زندگی ام کنارِ تو ، بهارِ سی ساله نگشت
هر که سوال پُرسد از رفتنِ ناگهانی ات
سخت جواب می دهم : پیشِ خداست ، درگذشت
آشفته حال می شوم از این هراس و فصلِ مرگ
زمانِ تلخِ رفتنت ، خزان به وقتِ برجِ هشت
بی تو بهار و سالِ نو ، معنی مرگ می دهد
رنگ پریده می شود ، بی تو بنفشه های دشت
تمام حسرتم از این بهار شد تولدت
دلخوشی ام تباه شد ، بی تو همینه سرگذشت
توضیحات غزل :
همه اش با یک جمله شروع شد ...
مادرم گفت روی عکس پدرت بنویس :
چهل غروب از خزانِ تو گذشت ...
پیش خودم گفتم چرا به این جمله وزن ندهم ؟
احساسات مادرم را مصرع به مصرع نوشتم ...
و مثل همیشه از مادرم خواستم تا شعرم را نقد کند ...
دو مصرع از این غزل را نیز مادرم نوشته اند .
بهار دل انگیز : ۴۳/۱/۱۵
خزان غم انگیز : ۹۹/۸/۶
|
|
نقدها و نظرات
|
سپاس از همدردی شما ، سلامت و برقرار باشید | |
|
سلام ، سپاسگزارم ، لطف خدا همواره با شما | |
|
سلام ، از تحسین و لطف شما سپاسگزارم | |
|
سلام و عرض ارادت ، سپاسگزارم ، توجه و تحسین شما باعث افتخار بنده ست . | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
روح پدر عزیز تان شاد
عرض تسلیت
فاتحه و صلوات