جنوب
اینجا ، شهر سِیله
گاهی به انقلابی
از فوج فوجِ مردم
از زن و مرد ، سِیله
گاهی به یک دفاعی
سدی برای فوج فوج دشمن
از خونِ تازه سِیله
گاهی به ریزگردی
طوفانِ گرد ، سِیله
گاهی هم در زراعت
از هرنوع نعمت
تخمش ملخ خورده ،
اینجا ملخ ، سِیله
گاهی به آب و سِیلی
از، بی عرضگی ها
کمبودِ مسیل ها
از بارشی بیشتر
از نعمتی بیشتر
خانه به زیرِ سِیله
اینجا ، شهر سِیله
جنوبِ سرافراز
دائم به زیر سِیله
اینهمه علم و ، اینهمه وسیله
برای رفع سِیله
خواستن توانستن است، " اینهم یک وسیله "
فکرهای الکی نه ، فکرهای بکر و تازه
ارزشِ جان یک تن، ازکل مبلغ آن، بیشترست ولله قسم
بجای مُشتی شعار، انجام وظیفه باید ،
یه فکری که اصیله
اهالی خون گریند ، گویند :
ثمرِ عمرهامان ،
یکریز به زیرِ سِیله
ریزگرد چاره دارد
یک راهش ریگ پاشی
یکبار تا همیشه
با رنگهای زیبا
یک راهکار زیبا
یک پیشنهاد زیبا زسوی ،
پرویز کردوانی(بابای کویرها)
تا مردمان نمیرند
هجوم ریزگرد ،
تخریبش مثل سِیله
مسئول کوته بین
که تا نوک دماغش ، بیشتر دید ندارد
دیروز که سیل آمد
لبخند میزد می گفت : ریزگرد مردم آزار ،
فعلاً ، مشکلش رفت
این هم به لطف سِیله
یک فکربکرباید
برای اینهمه سیل
تا که نمیرد از غرق
تا نفَسی باشد ازبهر اینهمه شهر
وگرنه فوج فوج جنازه، قربانیانِ سِیله
رابینسون کروزوئه
پرشده است اینجا
هریک هم سرگردان، درخانه های همچنان جزیره
شهرهای بی پناه و،
شهرهای مظلوم و،
شهرهای تنها و،
شهرهایی محصور با آب ،
چونان یک جزیره
بهمن بیدقی 99/9/11
بسیار زیبا و بجا بود
در مشکلات خطه جنوب
و بی توجهی مسئولین