جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر صادق اعتمادی نژاد (دلخون)
آخرین اشعار ناب صادق اعتمادی نژاد (دلخون)
|
(دشنه ات را در بکش)
یک زمان سر میزدی با عشق من پر میزدی
اینک ابرو میکشی و خنجر از رو میکشی
یک زمان کامت لبم بود و منم لبکام تو
این زمان جانم به لب آری و من هم خام تو
یک زمان حرفی اگر بر کرسی ما مینشست
تا قیامت بود مگر آن حرف از هم میشکست ؟
یک زمان با آه من، صد بار تب میکرد تنت
اینک از نعشم به آسانی تو رد دادی دلت
یک زمان اسمم که بر بام زبانت میرسید
صد نشان از عشق از روی لبانت میپرید
اینک از اسمم که نه، تشنه بخونم گشته ای
شب اگر آیی به بالینم، یقین با دشنه ای
خون من باشد حلالت، دشنه ات را در بکش
وارد قلبم کن و گو این عشق را هم سر بکش
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام استاد گرامی قدمتان خوش و خیر چشم حتما از راهنمایی شما استاد عزیز متشکرم | |
|
سلام و سپاس فراوان جناب آقای جهانیان ممنونم | |
|
درود خانم کاسیانی عالی قدر
سپاسگزارم | |
|
سلام جناب ابراهیمیان سپاسگزارتان هستم | |
|
درود به خانم آهنگران ممنونم که من سر زدید و شعرم را خواندید از نظر پر مهرتان هم بسیار سپاسگزارم | |
|
سلام آقای محمدی عزیز ممنونم از نظر دلگرم کننده تان قدمتان خیر | |
|
سلام خانم قارلقی سپاسگزارم که من را خواندید | |
|
سلام و درود بر شما شاعره گرامی قدمتان را ارج مینهم متشکرم از حضور سبزتان | |
|
سلام و درود فراوان به خانم (یارا) ممنونم از قدومتان و نگاه زیبابینتان زیبایی در نگاه شماست به مهر نمی تونم بنویسم چون سرگذشت مهر رو از من گرفت و غم رو بمن هدیه کرد | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
مثنوی زیبایی است، اگر قافیه مطلع اصلاح شود