سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        تو از درون من

        شعری از

        سیدحسن خزایی

        از دفتر فصل ناتمام نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۹ ۰۲:۲۶ شماره ثبت ۹۲۳۱۰
          بازدید : ۵۴۳   |    نظرات : ۱۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        خطوط شکسته‌ی نگاه تو در چشم من مدام،
        ازتو تصویر مبهمی انداخته خاموش وبی‌کلام.
        شعاع دید من آن دایره‌ی دیدگان تو بود،
        رها نگشتم از آن طواف و از این سعی ناتمام.
        از آسمان خیال من هر شب ستاره می‌افتد،
        جز ماه رُخت به آسمان من نمی‌آورد دوام.
        بیرون ز قاب‌سرخ لبت همه‌ حسرت است و آه،
        لای‌چین و پَرچین لبت گوشه‌ی دنجیستهمه‌کام.
        منم آن صید رمیده که هراسان به سمت تو ام،
        ببین و نظاره کن که با سر آمده‌ام سَرِ دام.
        از خودم ‌گذشته تازه به مرز جنون رسیده‌ام،
        از این عاشق تازه به دوران رسیده بر تو سلام.
        هر شب هوس بوسه‌ات مرا به خواب تو میبرد،
        ز جام لبت آنجا مگر رسم به این آرزوی خام......
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۹ ۲۰:۵۰
        درود بزرگوار
        غزلی ناب و زیبا بود
        دستمریزاد خندانک
        سیدحسن خزایی
        سیدحسن خزایی
        سه شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۹ ۱۲:۵۲
        ممنون جناب استکی بزرگوار به راهنمایی و دلگرمی شما بزرگان همیشه محتاجم
        ارسال پاسخ
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        دوشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۹ ۱۸:۵۳
        احسنت افرين
        قلمت سبز ماشالله داداش
        سیدحسن خزایی
        سیدحسن خزایی
        دوشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۹ ۲۲:۵۶
        خیلی ممنوووون حمایت شما دلگرمی زیادی به بنده میده. در ادامه باز هم منتظر دلگرمی شما هستم.
        ارسال پاسخ
        سیدحسن خزایی
        دوشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۹ ۲۳:۳۸
        سپاس فراوان وممنون از حمایت شما بزرگواران
        طوبی آهنگران
        سه شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۹ ۱۶:۳۴
        سلام خدمت جناب خزایی دست مریضا عالی است
        سیدحسن خزایی
        سیدحسن خزایی
        سه شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۹ ۱۸:۲۲
        ممنوون وسپاس ازبانوی اهل شعر وادب شیراز زیبا
        ارسال پاسخ
        دوشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۹ ۰۶:۴۴
        درود شاعر گرامی
        عالی
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        از آسمان خیال من هر شب ستاره می‌افتد،
        جز ماه رُخت به آسمان من نمی‌آورد دوام.
        سیدحسن خزایی
        سیدحسن خزایی
        دوشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۹ ۰۹:۵۲
        ممنووون وسپاس از لطف شما
        نیازمند حمایت و نقد شماعزیزان.
        ارسال پاسخ
        سه شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۹ ۰۲:۳۱
        از خودم ‌گذشته تازه به مرز جنون رسیده‌ام،
        از این عاشق تازه به دوران رسیده بر تو سلام.
        هر شب هوس بوسه‌ات مرا به خواب تو میبرد،
        ز جام لبت آنجا مگر رسم به این آرزوی خام....


        سلام و درود به شما

        خوش آمدید به صفحه ی شعر ناب

        زیبا بود

        به سرایید به مهرررر🌷🌷
        سیدحسن خزایی
        سیدحسن خزایی
        سه شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۹ ۰۵:۵۰
        ممنوون خانم عبدلی وتشکر فراوان از محبتتان سپااااااس🙏🙏🙏
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        شرابی پر است از صواب سرودی گوارا و ناب ااا مرامت همه حُسن خُلق و پاداش تو صد ثواب
        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4