دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر سعید خاکستر (خاکستر)
آخرین اشعار ناب سعید خاکستر (خاکستر)
|
------------------ تا هنوز -----------------
زخمی ام، از درد های کهنه می نالم هنوز
نازنین، بر زخم آن شمشیر می بالم هنوز
-
تیر مژگانت مرا زخمی - ولی، در بند کرد
من اسیر عشوه های آن خط و خالم هنوز
-
از کمان چله ی ابرو شکایت داشتیم
بی سپر باشد دل عشاق، در عالم هنوز
-
گر شکایت می کنم بر او ببخشایم صنم
در میان عاشقانه پخته، من کالم هنوز
-
پیر های میکده مست و غزل خوان تواند
من در این دردی کشان مست، کم سالم هنوز
-
کودکان را گر نباشد ظرفیت های گزاف
من سند دارم ز دکتر، بیش فعالم هنوز
-
ای طبیب جمله علت های ما وردی بخوان
گوشه ی چشمی، نگاهی، ناخوش احوالم هنوز
-
کشته ها دارد کمند زلف گیسوی نگار
من میان کشته هایش نقش و تمثالم هنوز
-
مهر تاییدی ندارم تا بخواهم بوسه ایی
چون سند در دادگاه با مهر ابطالم هنوز
-
بسته درها را زلیخا تا که رسوایم کند
یوسفی افتاده در آن چاه و گودالم هنوز
-
در قیاس آن تن زرین و اندام بلور
سوتی ناچیز در قیراط و مثقالم هنوز
-
پخته شد در کارگاه عشق او لعل و لعاب
حیف باشد من در این گردونه سفالم هنوز
-
میدهد چشمش اشارت ها که یک پیمانه گیر
ساقیا صد حیف و صد افسوس بی حالم هنوز
-
با خیال راحتی هر شب در آغوشم بخواب
تا امین خانه زاد مال و اموالم هنوز!!!!
-
گیسوانش میدهد بر باد ایمانم شبی
تا سحر بیدار باشم، ماه شوالم، هنوز
-
میشوم نقل محافل در میان عاشقان
من شکایت ها اگر دارم ز اقبالم هنوز
-
بچه آهویی خرامان، طعمه ی بی دست و پا
شیر میدانم ولی، بی یال و کوپالم هنوز
-
یال و کوپالی اگر دیگر ندارم باک نیست
من عقاب آسمانم، تیز چنگالم هنوز
-
میشوم خاکستر از برق نگاهت ای صنم
تا مگر آتش بگیرم باز، خوشحالم هنوز
20 آبان 1399 - سعید خاکستر - قزوین
|