سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید
منو کاربریمعرفی شاعران معاصرانتشار ویژه ناب
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
♪♫ صدای شاعران ♪♫پر نشاط ترین اشعار۲- 🕸️ عَنکَبوتر 🕸️ ۳- آرزو .. ۴- ایواره ـی مرگ ـــــــ(بوسه ی آخر باد ) ۵- سرود صبح و صبا ۶- ...سمبوسه... ۷- پروانه شو ۸- بیداری بیهوده ۹- ☠️ خواب مرگ☠️ ۱۰- درخت کانال تلگرام شعرنابتقویم روزجمعه 21 دی 1403 11 رجب 1446 Friday 10 Jan 2025 حمایت از شعرناب |
اشتراک گذاری این شعر
۵۴ شاعر این شعر را خوانده اند
بهرام معینی (داریان)،عباسعلی استکی(چشمه)،مریم کاسیانی،حدیث عبدلی (یارا)،مهدی محمدی،امين آزادبخت،قربانعلی فتحی (تختی)،بهروز ابراهیمیان،اميرحسين علاميان(اعتراض)،موسی ظهوری آرام(آرام)،طوبی آهنگران،فرهاد شریف،سعید صادقی (بیدل)،پرستو پورقربان (آنه)،آرمان پرناک،ولی اله بایبوردی،پریسا مصلح،ملکه زمانپور،معصومه خدابنده،سحر غزانی،مینا فتحی (آفاق)،محمد خسروی فرد،مسيحا الهیاری،شریف شریفیان،غلامحسین جمعی،سارا شیخ محمدی ( دیانا )،محمد راد،صادق کیانی (صادق)،محمدعلی جعفریان(عاشق)،طاهر بهادرانی،صادق اعتمادی نژاد (دلخون)،اعظم قارلقی،فاطمه کیانی(میترا)،موسی عباسی مقدم،نسرین حسینی،محمد حسین نیک طبع،محبوبه امیری،افسانه پنام تخلص مولد،جمیله عجم(بانوی واژه ها)،شعله(مریم.هزارجریبی)،مهدي حسنلو،سیاوش آزاد،احسان کریمیان علی آبادی،محمد باقر انصاری دزفولی،محمد جواد عطاالهی،آرمین پرهیزکار،رضا سعادت نژاد،شادی عاطفی مهر،مجیدنیکی سبکبار،تکتم حسین زاده،محسن ابراهیمی اصل (غریب)،روح اله سلیمی ناحیه،مسعود آزادبخت،شین بانو
نقدها و نظرات
 سه شنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ ۰۸:۵۹
وما شرمنده ایم که در طلوع، ردّ غروب را گرفته ایم غافل بودیم از ذوق چهارپایه ها از سپیده ی فجر، از تنفس صبح و به رکوع خاضعانه ی شب دل بستیم   درودبرشما بسیارزیبابود
 سه شنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ ۱۵:۱۳
دروداعیاد شعبانیه و میلاد با سعادت امام سجاد مبارک باد
 پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹ ۰۹:۳۲
درود فراوان ادیب فاضل وفرزانه جناب محمدی ارجمند وبزرگوار 🌷بسیار زیبا وپر محتوا🌷 قلمتان مانا 🌷 روزگاران پر فروغ 🌷 در پناه خدا 🌷 ایام بکام 🌷  پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹ ۱۲:۳۴
سلام و دروها🌹چقدر ساده و روان و دلنشین به زیبایی پایان بردید👏👏  پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹ ۱۵:۰۳
ساده آغاز مي كنيساده ادامه مي دهي و ساده تمام مي كني و به عميق ترين اعتقادها نگاه ها و روياها رسوخ مي كني تا چنين بسرايي
 پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹ ۱۵:۴۵
سلام ودرود استاد محمدی عزیز وبزرگواربسیارعالی مرحبا 
 پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹ ۱۶:۵۶
سلام ودرود شاعرگرانقدرشعرزیبایی سرودیدقلمتان همواره پرتوان باد
 پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹ ۱۹:۴۵
سلام مهدي جان ارادتبي تعارف و صاف خيلي دلي ميگم: اين شعر بهترين بود يا يكي از ٣شعر برتر تو اين چند روز كه اشعار دوستان را خواندم قلمت سبزت سبزتر و مانا
 پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹ ۱۹:۵۱
سلامعالی مثل همیشه  پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹ ۲۰:۰۴
دورود برشما
 پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹ ۲۳:۲۶
درود بر شما استاد ارجمندپاینده باشید
 جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۹ ۰۱:۲۱
سلام مهدی جان چه شعر زیبایی سرودی چقدر آموزنده پر از درس سپید به راستی که قلم توانا و خلاقی در سپید داری استادی واقعا درود بر تو.
جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۹ ۰۱:۲۲
آفتابمیان دلهره هایمان راه افتاده و ما شرمنده ایم که در طلوع، ردّ غروب را گرفته ایم غافل بودیم از ذوق چهارپایه ها از سپیده ی فجر، از تنفس صبح و به رکوع خاضعانه ی شب دل بستیم چقدر زیبا بود آفتاب راه افتاده
جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۹ ۰۱:۲۴
خیلی ساده رنگ غروب گرفت صورتک هایمان در حالی که سیاهی شب افتاده بود بر چهره هایمان چون گل شبنم عرق می ریختیم تا لحظه ی آخر که با نسیم بوی آشنایی آمد و در جانمان غم غریبی لانه کرد و لرزه بر تن هایمان جاری شد از لطافت اذان. نمیشه از جاییش گذشت 
جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۹ ۰۱:۲۵
و خاطرات شهید ... فوق العاده بود
جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۹ ۰۸:۴۹
درودر برشما استاد محمدی
 جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۹ ۱۰:۳۱
سلام و درودسپیدی دلنشین
 جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۹ ۱۲:۱۷
 جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۹ ۱۶:۵۳
زیباست
 جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۹ ۱۷:۳۹
زیبا و عالیدرود بر شما 🌹🌹  جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۹ ۲۱:۲۶
سلام جناب محمدی از شروعش معلوم بود که چه شعر زیباییه قلمتون نویسا
 شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹ ۰۲:۳۸
احسنت جناب محمدیزیبا و پرمعناست قلمتان به مهر نویسا باد
 شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹ ۰۹:۴۶
درود بر شما بسیار زیباست
 شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹ ۱۶:۱۲
سلامدرومهدی جان خوبید عزیز سروده بسیار عمیقی از جنابعالی خواندم با پیامی خیلی عالی همیشه زمانی بیدار میشویم که آفتاب در حال غروب کردن است موفق و پیروز باشید عزیز
 سه شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۹ ۰۱:۳۳
غافل بودیم از ذوق چهارپایه ها از سپیده ی فجر، از تنفس صبح و به رکوع خاضعانه ی شب دل بستیم ******** درودو سپاس بر شاعر فرهیخته و بزرگوار و با ذوقم جناب مهدی عزیز و دوست داشتنی دستمریزاد از این زیباتر نمی شد واقعه تاریخیمان را به تصویر کشید که درعین تلخ بودنش تصویری است که به دل زخم خورده ی همه ما می نشیند باشد تا از این گونه وقایع عبرت بگیریم و به هوش باشیم و دیگر از این اشتباهات فاهش نکنیم روند سرایش نیز ستودنی است و عبرت آموز برایتان بهترین ها را آرزو دارم و یک بار دیگر از تجزیه و تحلیل سروده این خرد ، صمیمانه سپاسگزارم با مهرو ارادت
سه شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۹ ۱۹:۵۶
درود برشما جناب محمدیبینهایت عالی
 چهارشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۹ ۱۶:۲۸
درود وعرض ادب خدمت دوست گرامی جناب محمدی،بسیارزیبا ودلنشین، پاینده وبرقرارباشید🌹🌹🌹
 چهارشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۹ ۱۸:۰۷
سلام بسیار زیبا بود لذت بردم
 پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۰۶
سلام و درود، بی نهایت سپاسگزارم از لطفتانتابنده باشید به مهر و پاینده باشید به شعر
 پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۹ ۲۰:۱۲
درودها... موفق باشید  شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۰:۵۲
عالی بود دست مریزاد
 شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۳۴
سلام محمدی گرامی زیبا بود بزرگوار
 يکشنبه ۲ آذر ۱۳۹۹ ۰۸:۰۵
درود برشما جناب محمدی گرامی شعر زیبایی بود شروعتون بسیار زیبا بود دوسش داشتم قلمتون نویسا
 يکشنبه ۲ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۱۵
ذوق چهارپایه ها از سپیده ی فجر، و خاطرات شهید... درود بر شما هرچند روحم را افسرد، و دلهره ام داد، ولی بسیار زیبا بود و سرودنش لازم. درود بر شما قلمتان نویسا
 يکشنبه ۲ آذر ۱۳۹۹ ۲۳:۲۲
درود بیکران بسیار زیبا و دلنشین بود
 سه شنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ ۱۲:۲۰
درود جناب محمدیزیبا نگاشتید برگ زندگیتان همیشه سبز
 سه شنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ ۱۵:۵۶
و ما شرمنده ایم که در طلوع، ردّ غروب را گرفته ایم درود بیکران مثل همیشه زیبا و گیرا احسنت شاد و پیروز و سلامت باشید
 سه شنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ ۱۷:۴۰
سلام جناب محمدی بسیار زیبا قلمتان ماندگار
 سه شنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ ۱۷:۴۹
سلام بزرگواربسیارعالی و زیباسرودی بود در پرتو نوحق تعالی قلمتان همیشه نویسا باد درود .درود درود
 سه شنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ ۱۷:۵۴
درود جناب محمدی گرامیبسیار زیبا و دلنشین سروده اید احسنت👏👏👏 سه شنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ ۱۸:۳۶
درود مهدی عزیز نبض قلمت سبز رفیق سرفراز باشی
 سه شنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ ۲۱:۰۸
سلام طیب الله سبکبالان خرامیدند و رفتند مرا بیچاره نامیدند و رفتند سواران لحظه ای تمکین نکردند ترحم بر من مسکین نکردند سواران از سر نعشم گذشتند فغانها کردم اما برنگشتند اسیر و زخمی و بی دست و پا من رفیقان این چه سودا بود با من؟ رفیقان رسم همدردی کجا رفت؟ جوانمردان جوانمردی کجا رفت؟ مرا این پشت مگذارید بی تاب گناهم چیست پایم بود در خواب اگر دیر آمدم مجروح بودم اسیر قبض و بسط روح بودم در باغ شهادت را نبندید به ما بیچارگان زانسو نخندید رفیقانم دعا کردند و رفتند مرا زخمی رها کردند و رفتند رها کردند در زندان بمانم دعا کردند سرگردان بمانم شهادت نردبان آسمان بود شهادت آسمان را نردبان بود چرا برداشتند این نردبان را؟ چرا بستند راه آسمان را؟ مرا پایی به دست نردبان بود مرا دستی به بام آسمان بود شهید تو بالا رفته ای من در زمینم برادر روسیاهم شرمگینم مرا اسب سپیدی بود روزی شهادت را امیدی بود روزی در این اطراف دوش ای دل تو بودی نگهبان دیشب ای غافل تو بودی بگو اسب سپیدم را که دزدید امیدم را امیدم را که دزدید مرا اسب چموشی بود روزی شهادت می فروشی بود روزی شبی چون باد بر یالش خزیدم به سوی خانه ساقی دویدم چهل شب راه را بی وقفه راندم چهل تصویر ساقی نامه خواندم ببین ای دل چقدر این قصر زیباست گمانم خانه ساقی همینجاست دلم تا دست بر دامان در زد دو دستی سنگ شیون را به سر زد امیدم مشت نومیدی به در کوفت نگاهم قفل در میخ قدر کوفت چه درد است این که در فصل اقاقی به روی عاشقان در بسته ساقی بر این در وای من قفلی لجوج است بجوش ای اشک هنگام خروج است در میخانه را گیرم که بستند کلیدش را چرا یا رب شکستند؟ رها کردند در زندان بمانم دعا کردند سرگردان بمانم من آخر طاقت ماندن ندارم خدایا تاب جان کندن ندارم دلم تا چند یا رب خسته باشد؟ در لطف تو تا کی بسته باشد؟ بیا باز امشب ای دل در بکوبیم بیا این بار محکمتر بکوبیم مکوب ای دل به تلخی دست بر دست در این قصر بلور آخر کسی هست بکوب ای دل که این جا قصر نور است بکوب ای دل مرا شرم حضور است بکوب ای دل که غفار است یارم من از کوبیدن در شرم دارم شرم دارم شرم دارم بکوب ای دل که جای شک و ظن نیست مرا هرچند روی در زدن نیست کریمان گرچه ستارالعیوبند گدایانی که محبوبند خوبند بکوب ای دل مشو نومید از این در بکوب ای دل هزاران بار دیگر دلا پیش آی تا داغت بگویم به گوشت قصه ای شیرین بگویم برون آیی اگر از حفره ی ناز به رویت می گشایم سفره ی راز نمی دانم بگویم یا نگویم دلا بگذار تا حالا نگویم ببخش ای خوب امشب ناتوانم خطا در رفته از دست زبانم لطیفا رحمتا برمن ضعیفم قوی تر از من هست امشب حریفم شبی ترک محبت گفته بودم میان دره ی شب خفته بودم نی ام از ناله ی شیرین تهی بود سرم بر خاک طاقت سر نمی سود زبانم حرف با حرفی نمی زد سکوتم ظرف بر ظرفی نمی زد نگاهم خال در جایی نمی کوفت به چشمم اشک غم پایی نمی کوفت دلم در سینه قفلی بود محکم کلیدش بود در دریاچه غم امیدم گرد امیدی نمی گشت شبم دنبال خورشیدی نمی گشت حبیبم قاصدی از پی فرستاد پیامی با بلوری می فرستاد که می دانم تو را شرم حضور است مشو نومید اینجا قصر نور است الا ای عاشق اندوهگینم نمی خواهم تو را غمگین ببینم اگر آه تو از جنس نیاز است در باغ شهادت باز، باز است نمی دانم که در سر این چه سوداست همین اندازه می دانم که زیباست خداوندا چه درد است این چه درد است که فولاد دلم را آب کرده است مرا ای دوست شرم بندگی کشت چه لطف است این مرا شرمندگی کشت  سه شنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ ۲۳:۰۹
سلام و درود جناب مهدی محمدی حضورت در پای شعر غزل 3 و سپید فاطمه عزیز برایم خیلی خوشایند بود. فکر میکردم سخت ارتباط باشی. زمانی که سروش صمیمی کارت پستال مرا کسل کننده نامیدی. اما خیلی دوست داشتم و دارم که نگاه بهتر و نزدیکتری به سروده هایت بیاندازم وگاها در مورد آن ها و برخی اظهار نظرهایت نظر بدهم. در هر صورت آمدم این شعرت را خواندم به قول استاد امین آزاد بخت ساده و روان بود اما من کاملا به معنی آن راه نیافتم و نقص از خود من بود. فضای سروده ات دل انگیز و زیبا بود. باز هم در صفحات اشعارت حاضر می شوم و با اسلوب خاص شاعری خودت بیشتر آشنا می شوم.
 جمعه ۲۰ اسفند ۱۴۰۰ ۰۰:۰۹
سلاممهدی محمدی عزیز واقعا عالی بود  پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹ ۱۲:۳۷
درود بی نهایت به شما جناب محمدی بزرگوارسروده دلنشین و پر از محتوا بود شخصا نهایت لذت از شعرتان بردم و سپاس از این که مارا به مهمانی کلام تان می برید🌹 چامه هایتان جاودان دوشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۹ ۰۷:۳۵
درود استادعااااااااالی آفتاب میان دلهره هایمان راه افتاده و ما شرمنده ایم که در طلوع، ردّ غروب را گرفته ایم __________________🌹 فارغ از شعر من یه مهتاب زیبایی دیدم که در شما حلول کرده این درخشش به قدری عظیم بود همه جا روشن شد☺🌞
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
|
نقد و آموزشنظراتمشاعرهکاربران اشتراک دار
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
|
|||||||||||
شاعر درخواست نقد دارد
ارسال پیام خصوصی
وحید سلیمی بنی
مهرداد مانا
زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
مرتضی میرزادوست 
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
بسیار زیبا و دلنشین بود
دستمریزاد
موفق باشید