چند زلال طنز
به مناسبت دوم بهمن ماه
(سالروز تولد شعر زلال)
آیا تو ملک خواهی شد؟
بـا این همه اشتباه،تـک خـواهی شد؟!
آنقدر بـه جان خویش، میـخ « من *»، فرو خواهی برد،
کز خودخوری ات پر ز ترک خواهی شد
مانند الک خواهی شد
*تفسیر: منظور از « من » تکبّر و خود پسندی و منیّت است.
زلال یعنی این: رُک و پوست کنده و شفاف.
ای جوانی کاش بودی
پیری ام را از من اینک می ربودی
عاشقم میرزا حسن را نیز چون سی ساله می گشت،
دور از چشمـان چرکیـن حسودی
ناز می کردم حدودی
شخصی آمد پیش من
گفت بر من زور می گویـد حسن
عـاشق آن دختـرش هستـم بـه قصد ازدواج
دیــد بیـکارم بـه معدن بُـرد و گفتـا : تــا زمـانـی کــوه کَـن!
بـر کلنگ و بیـل هم عادت ندارم،بچّـه ی شهرم ، چـه بـایـد کـرد آخ ؟!
هیچ می دانی که سنگ اندازی آن پیر بوده سرشکن؟!...
گفتم : آخر « کار هر بز نیست خرمن کوفتن
گاو نر می خواهد و مرد کهن »
حـرف بیـهوده نزن!
الا یـــــــا ایّـهــا السّـاقـــی!
دگــــر در مـن نمـانـده طاقتی بـاقـــــی
کبابت مـرد افکن گشت و سوپّ جــو،شکم پُر کن
تـو اوّل هم بـرایـم آب گنـدم داده بــودی در یـک اُتــراقــــــی!!!
کنـون در پیـش این رانها و سینه گیـج و منـگم مـن
نگاهـم مـی کنـد می خنـدد آفـاقــی
که از مُرغ است این چاقی