سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 13 بهمن 1403
    3 شعبان 1446
    • ولادت حضرت امام حسين عليه السلام، 4 هـ ق، روز پاسدار
    Saturday 1 Feb 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      نگاه کردن فرزند به پدر و مادرش از روی محبت عبادت محسوب میشود. حضرت محمد (ص)

      شنبه ۱۳ بهمن

      به پاکیِ مریم

      شعری از

      بهمن بیدقی

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۹ مهر ۱۳۹۹ ۲۰:۱۷ شماره ثبت ۹۰۶۵۶
        بازدید : ۱۸۵   |    نظرات : ۱۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      به پاکیِ مریم
       
      بلبلکان ، نغمه خوان بودند
      پروانه ها ، رقص مینمودند
      آن سیل قناری
      با رنگِ خوشِ زرد قناری
      یکریز،عشق بازی می ‌نمودند
       
      گلهایی قشنگ زجنس مریم
      به پاکیِ مریم ،
      مقدس همچو مریم
      دنیایی ز رضوان
      معطر می نمودند
       
      درطبیعتی محض ، هرآنچه در دلش بود
      زیبا می نمودند
       
      پاکی وصفا ، در تلاطم
      سنگهای قشنگ و خوش تراشی
      در درونِ مُشت های یه کودک
      با پریدنِ نوبتی از دایوِ کفِ دستش
      برکه ای به حالِ چُرت ، اما
      غرق ، در تفکرِ پاکِ خدایی
      مواج می نمودند
       
      نیزاری بود کنارِ برکه
      نِی زدن ز چوپان
      خوانشِ قشنگِ شعرِمولانا زعاشق
      آن فضای رؤیایی و خوش را
      عرفانی اش دائم می نمودند
       
      خورشیدِ به رنگِ خون
      درحالِ غرق شدن بود
      همه می دیدند ،
      آن غرق شدن را
      اما ،
      خنده می نمودند
       
      آن فضای خاص ،
      آن فضای روحانی و شیرین
      جان میداد ، برای حضرت حق
      درد دل نمودن
      جان میداد ، تا سفره ی دل را
      درمحضرِ او
      به عشق ،
      وا نمودن
       
      گفتم به خدا : ای شاهِ شاهان !
      تقدیس فقط تو را سزاوار
      بیراه نباشد که زمان را
      خرجِ اینهمه هنر نمودن
      صد راهِ هنر بازنمودی
      دل ، شاد شود تا که به عمری
      از کوچه پس کوچه ی آن
      گذر نمودن
      هیچ خستگی نیست در درونش
      این به لطف آن تنوع است ، که دائم ،
      میشود یکعالمه موضوعِ جدید را
      با هنر ، تجربه نمودن
       
      یک عشقِ مستعد
      هدیه ز توست مولا
      یک جانِ مستمع
      هدیه ز توست مولا
      یک روحِ سعید
      هدیه ز توست مولا
       
      اینهمه را ،
      بَه چه نیکوست ،
      خرجِ تو نمودن
       
      بهمن بیدقی 99/7/9
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۸:۰۲
      درود بزرگوار
      بسیار زیبا و جالب بود
      دستمریزاد خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۱۱ مهر ۱۳۹۹ ۰۹:۳۶
      باسلام وعرض ادب بزرگوار
      سپاس از نظر پر از لطفتان
      ارسال پاسخ
      بهرام معینی (داریان)
      پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۳:۲۵
      درود فراوان ادیب وارسته وبزرگوار جناب بیدقی عزیز وارجمند 🌷
      بسیار زیبا بتصویر کشیده اید 🌷
      دستمریزاد 🌷
      ایام بکام 🌷
      در پناه حق 🌷
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۴:۰۷
      باسلام وعرض احترام استاد بزرگوار
      سپاس بیکران از نظر پر مهرتان
      همیشه سلامت و شادمان باشید
      در پناه خدا
      ارسال پاسخ
      اصغر ناظمی
      پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۳:۳۸
      سلام
      شاعر گرامی
      احسنت
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۴:۰۸
      باسلام وعرض ادب بزرگوار
      سپاسگزارم
      ارسال پاسخ
      ایمان شاد
      پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۶:۱۵
      زیبا قلم میزنید
      درود بر شما خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۱۱ مهر ۱۳۹۹ ۰۹:۳۶
      باسلام وعرض احترام بزرگوار
      سپاس از نظر پر از لطفتان
      ارسال پاسخ
      حسین راستگو
      جمعه ۱۱ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۵۹
      سلام و عرض ادب
      بسیار زیبا می نویسید بزرگوار
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۱۱ مهر ۱۳۹۹ ۰۹:۳۷
      باسلام وعرض ادب
      سپاس
      ارسال پاسخ
      محمد باقر انصاری دزفولی
      جمعه ۱۱ مهر ۱۳۹۹ ۱۲:۴۶
      سلام شاعرواستادعزیز
      قوالعاده زیبا بود
      قلمتان همیشه توانا
      درپناه خدا
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۱۱ مهر ۱۳۹۹ ۲۱:۴۷
      باسلام وعرض احترام استاد بزرگوار
      سپاس بیکران از نظر پر مهرتان
      همیشه سلامت و شادمان باشید
      خداوند یاورتان
      ارسال پاسخ
      آرزو عباسی ( پاییزه)
      جمعه ۱۱ مهر ۱۳۹۹ ۲۲:۲۰
      درود و عرض ادب گرانقدر
      سروده‌‌ی بسیار زیبای بود
      مانا باشید به مهر بزرگوار
      خندانک خندانک

      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۱۱ مهر ۱۳۹۹ ۲۳:۱۰
      باسلام وعرض ادب بزرگوار
      سپاس از نظر پر از لطفتان هنرمند گرامی
      ارسال پاسخ
      فروغ فرشیدفر
      شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۰:۵۶
      درود برجناب بیدقی گرامی🌹
      منو بردید پای اون برکه و پسر بجه و چوپان و ....خورشید درحال غروب راهم دیدم.
      وچه زیباو صمیمانه تصویرسازی کردید .
      ممنونم ازحس خوبی که باخواندن این شعر زیبا به من دادید.
      🌹🌹🌹🌹🌹
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۲۹

      با سلام و عرض ادب سرکار خانم فرشیدفر بزرگوار
      اولاً سپاسگزارم از نظر لطف و محبت بی پایان شما
      ثانیاً عرض کنم خدمتتون ، شاید رفته باشید ولی توی مسیر الموت ، یه دریاچه مانند رؤیایی هست که اگه کسی آنجا را ببینه امکان نداره حالش خوب نشه ، واقعاً امکان نداره . یکبار رفتم . وقت غروب هم آنجا ماندیم و حظ کردیم ، آرامشی و نیزاری و انتهای آن فروخفتن خورشیدی و...خیلی خوب وعالی . و همیشه در ذهنم حک شد و با زبان الکنم بعد از سالها روی کاغذ آوردمش . البته با روش خودم و سورئال مآبانه
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2