دوشنبه ۳ دی
بفهم روی غرورم چقدر غیرتیام! شعری از مریم صفری
از دفتر شعرناب نوع شعر ترکیبی
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۹ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۲۵ شماره ثبت ۹۰۶۴۰
بازدید : ۴۵۶ | نظرات : ۱۳
|
آخرین اشعار ناب مریم صفری
|
به خنده آمدم از راه و دید پاپتیام
و شد بهانه ی دیگر به درد نوبتیام
و مست بودم و خندیدم و نفهمیدم
به چشم خوار و حقیرش چقدر شهوتیام
اشاره کرد به چشمک، که هی، بگو هستی؟
سکوت کردم و او چانه زد که ساعتیام؟
لباس صورتیام را گرفت و باور کرد
میان اینهمه حیوان، پلنگ! صورتیام
میان معرکه ی هرچه مردِ شاه و گدا
چقدر ضربه به من زد سکوت لعنتیام
*
و نعره زد که بگو خب زنیکهی بدمست
قویتر از من و جیبم برایت اصلا هست؟
و خیره مانده به خویشم، چه میپسندم من؟
مرا به یاد من آور، بگو که چندم من؟
مرا به یاد من آور زنم؟ زنی که بدم؟
به من بگو که من اصلا زنی/کهگی بلدم؟
منی که بین دو دستش به لمس محکومم
اسیر وَهمِ نجابت، ز دااااد محرومم
منم زنی که در این قرن، سادگی کردم
و گندِ هرچه حماقت، دگر درآوردم
بلند میشوم آری بلند میکنم/ت
ببین چگونه به خاک سیاه میزنمت
*
بیا حقیقت محض مرا ببین و برو
که سالیان درازی اسیر فرصتیام
که انتقام خودم را بگیرم از دنیااات
چه بخششی چه مرامی؟عجیب غربتیام
شکستیام که بگویی قویترین مردی؟
شکستیام که نبینی چقدددر قیمتیام
نگفته با تو کسی قیمت طلا قد نیست
نگفته بودم اگر بشکنم ... غنیمتیام؟
بیا و رد شو و از پیش چشم من گم شو
بفهم روی غرورم چقدر غیرتیام
مریم صفری
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و شورانگیز بود
مبین مشکلات جامعه
دستمریزاد
موفق باشید