سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 9 آذر 1403
  • روز بزرگداشت شيخ مفيد
28 جمادى الأولى 1446
    Friday 29 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۹ آذر

      سفر

      شعری از

      عظیمه ایرانپور

      از دفتر غوغای آرامش نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۸ مهر ۱۳۹۹ ۱۰:۳۵ شماره ثبت ۹۰۶۱۳
        بازدید : ۷۷۶   |    نظرات : ۲۴

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر عظیمه ایرانپور

      می خواهم از مسیر زمستان سفر کنم
      برشانه های برف شبی را سحر کنم
      از مرزهای کشور خورشید و شهر نور
      برگردم و به قامت یلدا نظر کنم
      از چشم های باز شده رو به زندگی
      دل های مرده را بروم باخبر کنم
      باید نگاه رفته به سمت سراب را
      با سحر واژه های تو واقع نگر کنم
      تا لحظه ی گسستن بند و پریدنش
      باید کنار پیله ی پروانه سر کنم 
      ساکن نمی شوم پس از این بر سرای خاک
      "خود" را سپرده ام به تو تا در به در کنم
      عظیمه ایرانپور
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      چهارشنبه ۹ مهر ۱۳۹۹ ۰۹:۱۸
      درود بانو
      بسیار زیبا و دلنشین بود
      دستمریزاد خندانک
      عظیمه ایرانپور
      عظیمه ایرانپور
      پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۰:۴۹
      سلام و عرض ادب
      سپاس از همراهی و لطفتون خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد حسین اخباری
      پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۳۰
      باسلام بانوی ارجمند
      بی نهایت زیباست
      دستمریزاد
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      عظیمه ایرانپور
      عظیمه ایرانپور
      پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۳۱
      سلام و عرض ادب
      بی نهایت سپاس از لطفتون خندانک
      ارسال پاسخ
      ابراهیم هداوند
      پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۰:۱۱
      می خواهم از مسیر زمستان سفر کنم
      برشانه های برف شبی را سحر کنم

      از مرزهای کشور خورشید و شهر نور
      برگردم و به قامت یلدا نظر کنم

      از چشم های باز شده رو به زندگی
      دل های مرده را بروم باخبر کنم

      باید نگاه رفته به سمت سراب را
      با سحر واژه های تو واقع نگر کنم

      تا لحظه ی گسستن بند و پریدنش
      باید کنار پیله ی پروانه سر کنم 

      ساکن نمی شوم پس از این بر سرای خاک
      "خود" را سپرده ام به تو تا در به در کنم

      عظیمه ایرانپور


      با احترام به ساحت بلند شعر و ادب ایران زمین

      سخنی با خوانندگان عزیز:
      با آنکه نوشتن را بسیار دوست دارم - بویژه پای آثار زیبا - ولی بدلایلی دیر به دیر می نویسم. این بار چاره ای نداشتم. تحملم کنید که بعد از گذشت بیست و چند ساعت نه شرحی بر این غزل زیبا دیدم و نه التفات درخوری ش...!

      غزل بر وزن:
      "مَفعولُ فاعِلاتُ مَفاعیلُ فاعِلات"
      بحر (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
      رکن آخِر را با هجای کشیده و به رسم قدما خواندم تا مبادا ذره ای از طنینِ خوشِ این آهنگ کم‌ شود.
      وزنی است با قابلیت های بسیار.
      پر کاربرد و درخور مضامین گوناگون.
      بدون آنکه متوجه بشویم در مکالمات و مراودات روزمره بسیار از این وزن استفاده می کنیم. فی المثل اگر مصرع اول این غزل را به تنهایی بخوانیم یا بشنویم شستمان حتی خبردار نمی شود که این جمله مطلع یک غزل زیبا و آهنگین است؛
      "می خواهم از مسیر زمستان سفر کنم"

      و اما بر بال پرواز این غزل (عاشقانه-عارفانه) می نشینم و همسفر بانو "عظیمه ایرانپور". تا چشم و گوش دل به مناظر و تصاویرِ بکر و نغمه های دلنوازش بنوازم به امید آنکه گوشه ای از زیبایی هایش را بدین شرح قلمی کنم:
      "می خواهم از مسیر زمستان سفر کنم
      برشانه های برف شبی را سحر کنم"
      "سفر" در زمستان و در شبی برفی آغاز می شود.
      با توجه به شرایط و موقعیت سفر و نیز اراده ی شاعر در آغاز کلام(می خواهم)؛ "امید" اولین عنصری است که ابتدا به ساکن خودنمایی میکند و تا پایان سفر همراه و همراز اوست.
      موسیقی درونی این بیت به لطف واج آرایی حرف "سین" و ترکیب زیبای "شانه های برف"
      و نیز موسیقی کناری آن به مدد ردیف و قوافی درست و محکم، دلنشینی آهنگ را دو چندان کرده است.
      "شانه های برف":
      نقاطی مثل گردنه ها و ترانشه های جاده همیشه برف بیشتری دارند. در این ترکیب علاوه بر آنکه سختی راه تصویر می شود، یک حس ملموسِ زمستانه و شاعرانه ای نیز دریافت می شود.

      "از مرزهای کشور خورشید و شهر نور
      برگردم و به قامت یلدا نظر کنم"
      "کشور خورشید" و "شهر نور" ترکیب های چشم نوازی هستند که به مدد واژه ی "مرز" - فصلِ بین تاریکی و روشنایی را مشخص می کنند. (سپیده سر می زند)
      مسافر شاعر ما امیدوار است تمام شب را تا سحر از مسیر زمستان طی طریق کند و به روز برساند.
      تصویر رسیدن مسافر به مرز روشنایی که مزیّن است به پرتو نور خورشید هنگام طلوع؛ و نیز برگشتن و تماشا کردن قامت یلدا - در نمایی بسته از چهره ی مسافر - یک مسیر و یک شب طولانی را در ذهن مخاطب تصویر می کند. از طرفی وداع شاعر با شب یلدا به قدری زیبا و تاثیرگذار است که می توان آن را بعنوان بهترین و ماندگارترین سکانس این اثر معرفی کرد.

      "از چشم های باز شده رو به زندگی
      دل های مرده را بروم باخبر کنم

      باید نگاه رفته به سمت سراب را
      با سِحرِ واژه های تو واقع نگر کنم"
      پیداست که طلوع خورشید کامل می شود و امید شاعر مضاعف.
      در این دو بیت نقطه ی اوج امید و امیدواری حس می شود و قابل درک است که مسافر عاشق ما طلوع خورشید و روشنایی روز را پنجره ای باز شده به روی زندگی میداند و می رود تا این "مژده ی امید" را به همگان بدهد.

      "تا لحظه ی گسستن بند و پریدنش
      باید کنار پیله ی پروانه سر کنم"
      روند تبدیل یک کرم به پروانه و پرواز آن مصداق زیبایی است تا شاعر مراد خود را از هدف و امیدواری بروز بدهد. روند تکامل و پریدن یک کرم بهترین درسی است که از طبیعت گرفته می شود تا الگوی سیر و سلوک شاعر در این طریق دور و دراز باشد.

      "ساکن نمی شوم پس از این بر سرای خاک
      "خود" را سپرده ام به تو تا در به در کنم"
      بله! بسیار زیبا...!
      گویی سالکِ این طریق آماده ی پریدن است.
      و نه دربدری به معنی آوارگی است که نشان از لذتِ مصائب و سختی های این طریق دارد چنانکه که از کرمی در پیله ی خود پروانه ای شیدا می سازد.


      با احترام خندانک
      ابراهیم هداوند
      ۱۰/مهر/۹۹
      عظیمه ایرانپور
      عظیمه ایرانپور
      پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۱۶
      سلام گرامی
      ممنونم از لطف و توجهتون
      تایید و حضور بزرگان همیشه باعث افتخار
      و دلگرمی ست
      سپاسگزارم خندانک
      ارسال پاسخ
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۲۳
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      عباس ترکاشوند(عارف)
      چهارشنبه ۹ مهر ۱۳۹۹ ۰۹:۴۱
      درودها بانو
      غزلی زیبا مهمان خوان اندیشه شما بودم
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      عظیمه ایرانپور
      عظیمه ایرانپور
      پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۱۹
      سلام و عرض ادب
      سپاس که لایق میزبانی دانستید خندانک
      ارسال پاسخ
      پرستو پورقربان (آنه)
      چهارشنبه ۹ مهر ۱۳۹۹ ۱۲:۳۰
      درود بر شما بانوی عزیزم خندانک خندانک
      چه شعر زیبایی شده رقص ناب قلمتان خندانک
      پاییزتان زیبا خندانک
      عظیمه ایرانپور
      عظیمه ایرانپور
      پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۲۳
      سلام دوست عزیز
      ممنونم از نگاه گرمتون
      سبز باشید و سربلند خندانک
      ارسال پاسخ
      مهدی محمدی
      چهارشنبه ۹ مهر ۱۳۹۹ ۱۶:۰۴
      درود بانو ایرانپور
      غزلی بسیار زیبا
      شانه ی برف، مرزهای کشور خورشید، شهر نور، قامت یلدا
      درود به این همه ذوق
      درود به این همه امید
      خندانک
      عظیمه ایرانپور
      عظیمه ایرانپور
      پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۲۶
      سلام بزرگواذ
      سپاس از تشویق و لطف و توجهتون
      زنده باشید در پناه خدا خندانک
      ارسال پاسخ
      اصغر ناظمی
      چهارشنبه ۹ مهر ۱۳۹۹ ۱۶:۱۳
      سلام
      زیباست وعمیق
      بانوی گرامی
      خندانک خندانک خندانک
      عظیمه ایرانپور
      عظیمه ایرانپور
      پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۲۹
      سلام گرامی
      سپاس که عمیق می خوانید خندانک
      ارسال پاسخ
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      چهارشنبه ۹ مهر ۱۳۹۹ ۱۹:۱۰
      سلام خانم ایرانپور گرامی خندانک
      آفرین... آفرین خندانک
      غزلی سرشار از تازگی و طراوت خندانک خندانک خندانک

      می روم تا عشق را در سینه ام پیدا کنم
      جام دل را بشکنم صد دشت را دریا کنم

      غنچه دلتنگ از صدای عقل شد من می روم
      نغمه ای از دل بخوانم غنچه ها را وا کنم

      تا در آوند من احساسِ بهاری جاری است
      می توانم روزگار ِ زشت را زیبا کنم

      می روم تا در کنار آتشِ افسانه ها
      سایه ی فریاد را همسایه ی فردا کنم... (م. فریاد)

      سلامت و سربلند باشید خندانک

      عظیمه ایرانپور
      عظیمه ایرانپور
      پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۰:۵۳
      سلام بزرگوار
      به به چه همسرایی زیبایی
      قدردان حضور سبزتان هستم
      سپاس خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد باقر انصاری دزفولی
      پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۰:۰۸
      شاعر گرامی
      شعربسیارباارزش وزیبایی بود
      درود بیکران
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      محمد قنبرپور(مازیار)
      پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۱۰
      سلام بانو پیاپیش بگم بیت اول فوق‌العاده است
      و باقی شعر عالی
      لذت بردم و روزم رو خوشحاام که با شعر شما آغاز کردم
      خندانک
      عظیمه ایرانپور
      پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۳۳
      سپاس از همراهی و لطفتون
      سبز بذشید و سربلنذ خندانک
      نانا شه دوست
      پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ۲۳:۰۷
      موفق باشید بانو
      عالی بود🌹🌹
      قربانعلی فتحی  (تختی)
      جمعه ۱۱ مهر ۱۳۹۹ ۲۲:۱۱
      سلا م ودرود
      بسیار عالی وزیبا
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      چهارشنبه ۹ مهر ۱۳۹۹ ۱۲:۰۵
      جانم عزیزم چقدر زیبابود

      بسرایی به مهر روشنا همیشه

      عظیمه بانو جان شاعر شعرهای نورانی خندانک خندانک
      عظیمه ایرانپور
      عظیمه ایرانپور
      پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۲۱
      ممنونم از محبتتون
      زیبا نگاه شماست خندانک
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2