دوشنبه ۲۸ آبان
بی نام شعری از جواد صارمی
از دفتر شروع دوباره نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳۱ شهريور ۱۳۹۹ ۱۹:۰۸ شماره ثبت ۹۰۳۸۵
بازدید : ۴۸۰ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب جواد صارمی
|
زیر بار مشکلات زندگی ، جان می کَنم
' کوهِ قد خم کرده" از غم را تصور کن، منم
یخ زدم مابین رفتار تو در گرمای عشق!!!
در وجود من ترک افتاده ، "ها" کن بشکنم
مصلحت شاید نباشد، پیش من باشی ولی
در نبودت ، بیقراری می کند پیراهنم
صورت پف کرده را ، آیینه دید و گریه کرد
زیر لب گفتم که هر شب جوشِ شیرین می زنم
میخراشم با لبِ خنجر به هنگام وداع
هر کجایی را که عطرت مانده بر روی تنم
حرف ناگفته فراوان دارم اما .... بیخیال!
مانده تنها یک نفس تا لحظه ی جان دادنم...
#جوادصارمی
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما استاد بزرگوار | |
|
درود عزیزن مهربان | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غزلی ناب و زیباست
سرشار از احساس