يکشنبه ۲۷ آبان
بی نام شعری از حدیث ابراهیمی (سوگند)
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۴ شهريور ۱۳۹۹ ۰۱:۰۳ شماره ثبت ۹۰۱۳۳
بازدید : ۶۰۷ | نظرات : ۸
|
دفاتر شعر حدیث ابراهیمی (سوگند)
آخرین اشعار ناب حدیث ابراهیمی (سوگند)
|
ای که بی تو دل من، تا به ابد گریان است اندکی باش و ببین، حال دلم، سوزان است سوختم تا که تو را داشته باشم به ابد تو ندانی که جهان بی تو مرا زندان است دیده ای، شاپرکی را، تو میان گلزار؟ حال قلبم به حضور تو چنان، شادان است باز هم حافظ و فال و تو، میان فالی «کهربایی ست که در حشمت درویشان است» قصه ی ماه برای تو بخوانم، شاید تو بفهمی که به دریای دلم، طوفان است تب مهر تو به قلبم، شرری ساخت به پا یک نگاهت، دل تبدار مرا درمان است میشود وقت سحر، وارد خوابم بشوی؟ ای که بی تو دل من، تا به ابد، گریان است
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
اندکی باش و ببین، حال دلم، سوزان است
سوختم تا که تو را داشته باشم به ابد
تو ندانی که جهان بی تو مرا زندان است
دیده ای، شاپرکی را، تو میان گلزار؟
حال قلبم به حضور تو چنان، شادان است
باز هم حافظ و فال و تو، میان فالی
«کهربایی ست که در حشمت درویشان است»
قصه ی ماه برای تو بخوانم، شاید
تو بفهمی که به دریای دلم، طوفان است
تب مهر تو به قلبم، شرری ساخت به پا
یک نگاهت، دل تبدار مرا درمان است
میشود وقت سحر، وارد خوابم بشوی؟
ای که بی تو دل من، تا به ابد، گریان است
سلام خواهرجان
شعرتان محتوای دلنشینی دارد اما از لحاظ ساختار و قوافی و همچنین کمی و زیادیِ هجاها باید به کل نقد و بررسی گردد
(ان) جمع ، حروفِ بعداز قافیه محسوب اند و شعرتان دارای عیوب قافیه است که درواقع اصلِ واژه را باید قافیه قرار دارد نه پسوند و پیشوندها را و آخرین حرفِ آن را حرف رَوی حساب کرد.
در وقت مناسب ان شاء الله می نویسم براتان
سربلندباشید و دلشاد