پل سعادت

سلام
دوست گرامی
ممنون از حضور سبزتان

باسلام
وممنون از حصور سبزتان

سلام
ودرود بزرگوار

سلام
وعرض ادب
استاد گرامی

سلام
دوست خوبم
حسن نگاه شماست
که خوب می بیند

درود
ممنون از شما

باسلام
ودرودها
ممنون از شما

باسلام
ودرودها

باسلام
وممنون از حصور سبزتان

باسلام
وعرض ادب

سلام
ودرودها
بزرگوار

درودها
بزرگوار

باسلام
ودرود

سلام
دوست بزرگوار وشاعر گرامی و محترم
ممنون از نقد و راهنمایی شما ، به نطرم شعررا طولانی وبلند می بینید وبه همین دلیل درک مفهوم را برای مخاطب دشوار می سازد و می شود همین شعررا به دو قطعه ی جدای از هم به دو شعر تبدیل کرد البته ممکن است .... اما من از جایی که گفته ام ، هدفم سرودن شعر و ترانه نیست . بلکه نشان داده گره ای ست ..... هجوم زنبورها ، تمایلات و آرزو ها و خواسته های هرکسی هستند که در وی بیدار شده وبا نیش زدن به فرد ، وی را وادار به برآورده کردن آرزوها و تمایلات می نمایند در حالی که برای ره یافتن به اعماق خویش و برای رسیدن به حریم ملکوت ، باید الزاما ، خودرا آگاهانه از اسارت تمایلات وآرزوها جدا کرده و دور نموده باشیم تا مارا این آرزوهای عیان و پنهان در خود بطور مداوم تحریک نکنند ....که به نطر خود من محور اصلی شعر آیا نمی تواند همین مفهوم باشد ؟ که شعررا طولانی کرده است ؟ ..... به هر حال ضمن تشکر از شما خوشحال می شوم جهت برطرف کردن ایرادات شعر ونواقص آنها یاری ام می نمایید .

البته نه به ملکوتی خیالی ، بلکه به واقعیتی که نهفته در یکایک ماست و کلمه و واژه و سخن ها همه ، سدِ سدیدی مقابل وصول آن است ، که می توان با کسب آگاهی و جاروب کردن جدی ذهن خود از موانع ، راه وصول را برای خود گشود .....

به نکته مهمی که من توجه دارم ، اینه ...هدف من برانگیختن خیال در کسی نیست بلکه به آرام کردن نطفه ی اولیه خیال درهرکسی وبه ماورای خیال رفتن فرد است ، چون می توان به ماورای توهم و خیال رفت وباکشف حقیقت ان اسیر ومجذوب رویا وخیال در خود نشد ....