سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        حال خراب

        شعری از

        علی رضایی

        از دفتر شعرناب نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۹ ۱۹:۵۹ شماره ثبت ۸۸۴۴۴
          بازدید : ۲۱۳   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی رضایی

        گاهی از دست خطاهای خودم شرمنده ام
        دستِ بخشیدن ندارد قاضیِ پرونده ام
        در قمار زندگی بردی اگر هم داشتم
        خوب میبینم خودم را آدمی بازنده ام
        یک نفر میگفت فرصت سوزیت را دیده ام
        از تو حرفی جز نگون بختی و غم نشنیده ام
        بارها از این و آن چوب حماقت خورده ای
        اونمیداند خودم این درد را فهمیده ام
        آنقدر سختی کشیدم در بهار زندگی
        فکر میکردم ببازم سر بدار زندگی
        بغض سنگین صدای من گواهی میدهد
        هر نفس آهی کشیدم در غبار زندگی
        شعرهایم سکته دارد بس که شلاقم زدند
        آتش کینه به جانِ برگ و اوراقم زدند
        هفت خوان رستم دستان کجایش سخت بود
        صد هزاران گند بی پایان به اخلاقم زدند
        ذهن من در بارگاه معصیت تعلیم دید
        آخر هر قصه ای جز آتش دوزخ ندید
        چوب استاد و شکنجه، سیلی از دست مدیر
        درد خود را بر تمام استخوانهایم کشید
        زیر باران شرارتها دلم از سنگ شد
        دوستیهای کذایی آخرش نیرنگ شد
        احتیاج مبرم هر کودکی خوشحالی است
        حالمان را ناله ی موشک گرفت و جنگ شد
        جنگ بی پایان وجودم را به چالش میکشید
        قتل انسانها دگر اخبار غمگینی نبود
        بسکه دشمن پروری در میهنم تکرار شد
        شاعر وابسته، اشعار حماسی می سرود
        سنگ ناحق را زدن بر سینه غوغا میکند
        قاضی از دزدان گردن کش حمایت میکند
        هر وزر گرگ خویی در لباس بره ای
        رای مان را میزند فردا خیانت میکند
        دیگر از غم نامه هایم خسته هستی ای رفیق؟
        من خودم هم شاکیم از شعرهایم، ای دریغ
        شاید این اشعار پر از غصه را پنهان کنم
        یا زدم قید نفس را با تنِ عریان تیغ
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ ۰۸:۵۰
        باسلام و آرزوی سلامتی در صبروتدبیر به دل آگاهی
        شلر توصیفی زیبایی بود از اوضاع جامعه کنونی
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ ۱۰:۲۴
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        مبین مشکلات جامعه
        دستمریزاد خندانک
        دانیال شریفی ( دادار تکست )
        شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ ۱۳:۵۲
        خندانک خندانک زیبا و اجتماعی خندانک خندانک
        لایک شد شعرتون👍🌹
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ ۱۶:۴۸
        با سلام
        بسیارعالی و زیباسرودی بود
        درودشاعروادیب بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7