جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر امیرمحمد قلندری (کیان)
آخرین اشعار ناب امیرمحمد قلندری (کیان)
|
به نام خدا
آرزو
آرزومـنـدم بـه خـوبی عـشـق ورزی هـا کـنـی روی خـندانـت به نیکان و به نـیکی ها کـنی
دوستان داری که بعضی دوست ، برخی نادرست دسـت کم بـاری یکی باشد تو را مرد درست
دشـمنی باشد تو را کـم نه زیاد هـم نه بـه قـدر تـا بـدانـی بـهـر آنـان زنـدگی را نـیـک قدر
تـا کـه گهگاهی به بـاور های تو پـرسـش کنند تـا بـه حق از آن همه گاهی تو را چالش بوند
کـایــن مـقـعّـر آیـنـه را از بـرایـت بشـکـنـنـد تـا بـرایـت آن غرور و این بزرگی کـم کننـد
بــردبــاری پـیـشــه داری در تـمـام زنــدگــی اشــتـبـاهـات بــزرگ مـردمـان را بـگـذری
خـشـم و حرص و آز را افسار می باید به دسـت نـادرسـتی های کم را صبر کردن ساده است
دانـه ای هـم تو به مـرغی در سـحرگاهی دهی وان زمـان آواز او را وقـت خـواندن بشـنوی
چـون بـدیـن ره حـسّ زیـبـایـی بـیـابـی رایگان حـسّ زیـبـایـی چـنـان دلـدادگـیِ عـاشـقـان
دانـه ای را هـم بـیـفشـانی به خاک هرچند خُرد هـمرَه رشـدش شـوی عمر تو را هرچند بُرد
تـا بــیـابـی در درخــتــان زنـدگــانـی را روان تـا بــدانـی ارزش عـمـر گرانـسـَنـگِ گـران
گـر بـه پـول و ثـروتی هر جا رسیدی یک زمان پــیـش رویـت آن بــداری و بـگویی در بـیان
کـایـن مـنال و مال و ثـروت از بـرای مـن بُود تـا عـیـان گـردد کـدام اربـاب یـکدیگر شـود
پـول و ثـروت پـسـتشـان در مالـکی بـدتر بُود لـیـک آنـان جـایـشـان در خـادمی خوشتر بُود
در نــهایــت مـهــربـانـم آرزومــنـدم هــمـی هـمـرَه یـاری لطـیف و یکدل و همدل شوی
تـا گـرت فـردا غـمـی دیدی و پس فردا نـویـد بـاهم از عشـق سخن گویـید و جاویدان شوید
امیرمحمّد قلندری ۱۳۹۹/۳/۱۰
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
موفق باشید