سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 25 فروردين 1404
  • روز بزرگداشت عطار نيشابوري
16 شوال 1446
    Monday 14 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      هر كه كسي را در گناهي رسوا كند چنان است كه آن گناه را خود كرده است و هر كه مؤمني را به چيزي سرزنش كند از دنيا نرود تا آن را خود بكند.حضرت محمد (ص)

      دوشنبه ۲۵ فروردين

      دلنوشته

      شعری از

      معین آریان فر

      از دفتر اسامی نوع شعر دلنوشته

      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ۲۰:۴۹ شماره ثبت ۸۶۳۹۰
        بازدید : ۱۳۱۵   |    نظرات : ۱۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر معین آریان فر
      آخرین اشعار ناب معین آریان فر

      به یاد آنان که سطری بر دفتر دل نوشتند...
       
      من نه سودای عاشقی دارم ،
      نه ادعای شاعری ،
      نه از تبار شعر هستم ،
      نه از دیار عاشقان ،
      چند سطری دل بر قلم سپرده ام،
      تا که رسوایم کند و از زخم دلی بنویسد ،
      که با آن زیسته ام ،.
      همه عمر با خواسته هایم جنگیده ام ،
      نه آنان شمشیر فرود آوردند ،
      و نه من تیغ در نیام بردم ،
      تا چشم از چشم شناختم ،
      خود را غرق در چشمانی دیدم ،
      که جز چشمش هیچ به چشمم نیامد ،
      شور جوانی و شوق عاشقی ،
      کَر میکند ،
      کور میکند،
      ولی شیرین است شیرین ،
       
      تا رَسم عاشقی آموختم ،
      پَر و بال دل را شکستند 
      و در قفس تنهایی ام انداختند،
       
      تا به تنهایی خو گرفتم ،
      قفس را شکستند و باز دلدادگی ام آموختند،
      تا محو دل شدیم و مبحوتِ دلدار ،
      غول خیانت سر رسید ،
      در هم شکست ، دل و دین و دنیام را...
       
      و حال من مانده ام ،
      بی پر و بال،
      بی دل و دلبر ،
      بی نام و بی قفس ،
      در سکوتی غرق ام که سر شار از فریاد است ،
      نه در قفس تنهایی ام هستم ،
      نه در شور عاشقی ام ،
       
      گاه میخندم ،ولی خندان نیستم ،
      گاه می گِریَم ، ولی گریان نیستم،
      نقابی زده ام به وُسعت تمام دلتنگی هایم
      نقابی که دگر نه خود را میشناسم ،
      نه دوست ، نه بیگانه را...
       
      و من چه ساده در خود گمشده ام ...
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۱۸:۵۶
      بسیار زیبا و جالب بود
      دستمریزاد خندانک
      معین آریان فر
      معین آریان فر
      پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۵۱
      سپاس استاد استکی عزیز
      ارسال پاسخ
      طوبی آهنگران
      چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۰۶:۵۹
      عالی نوشته اید درود بر شما
      معین آریان فر
      معین آریان فر
      پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۵۱
      سپاس بانو
      ارسال پاسخ
      محمد باقر انصاری دزفولی
      چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۲۹
      باسلام فراوان
      خواندم ولذت بردم
      قلمتان همیشه جاودان بادا
      شاعر وادیب بزرگوار
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      معین آریان فر
      معین آریان فر
      پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۵۱
      سپاس استاد انصاری
      ارسال پاسخ
      علیرضا بنایی
      چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۱۱:۲۵
      درود برشما
      زیبا بود
      خندانک
      معین آریان فر
      معین آریان فر
      پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۵۲
      سپاس فراوان
      ارسال پاسخ
      ایمان اسماعیلی (راجی)
      چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۱۱:۵۲
      درود معین عزیزم
      عالی بود بسیار تامل برانگیز
      زنده باد برادر جان🌹🌹🌹
      معین آریان فر
      معین آریان فر
      پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۵۲
      سپاس فراوان استاد راجی عزیز
      ارسال پاسخ
      فریبا غضنفری  (آرام)
      چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۱۵:۴۶
      غم از دل و روحتون دور

      درود 🌹🌹🌹
      معین آریان فر
      معین آریان فر
      پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۵۳
      سپاس و درود بر شما بانو
      ارسال پاسخ
      حسن  مصطفایی دهنوی
      پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۳۱
      درود ها
      بسیار زیبا و دلنشین سروده اید
      سربلند و پاینده باشید
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      معین آریان فر
      پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۵۳
      سپاس بسیار استاد دهنوی
      زینب بویری (خزان)
      شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۹ ۰۱:۵۴
      درودهاشاعرتوانا خندانک
      بسیارعالی واحساسی خندانک خندانک
      شادباشید خندانک
      پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ ۱۲:۲۲
      درودتان خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      المیرا قربانی

      نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار اا چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
      سیده نسترن طالب زاده

      س با واژه های کاری میکرد کنده کاری ااا بر روح نازک من ااا الواح ماندگاری اااا چون دارکوب میکاشت بر گوشه دل من ااا از شوق از تپیدن از عشق یادگاری ااا از شب عبور میداد سررشته های نوری ااا با ناوک نگاهش میکرد زرنگاری اا گفتم تو را چه حاصل زین رنجهای بیگنج ااا گفتا که میتراشم هر لحظه ای نگاری اااا از شادروان دکتر روحانی ااا تقدیم به پادشاهان سرزمین معنی ااا معلمان و اساتید بزرگوار ااا با مهر دوصدچندان
      شاهزاده خانوم

      ا گفتم چشاتو وانکن دنیا پراز گرگه ااا گفتم چشاتو وا نکن دنیا که دنیا نیس ااا رو ابر و باد و موج و دریا خونه باید ساخت ااا این خاک خنجرخورده دیگه خونه ی ما نیس
      محمد رضا خوشرو (مریخ)

      وکجایِ این شبِ تیره بیاویزم بیاویزم قبایِ ژنده خود را قبایِ ژنده خود را
      سیده نسترن طالب زاده

      ه ای باران ااا ای فریبای چشم اااا همه ات حتی خداحافظیت زیباست اااا چون زوال باشکوه از طبیعت ااا یا چونان جنگلهایی از ارغوان و طلا اااا با پرتو بی مثال خورشید ااا و اسمانی پر از ابرهای مواج ااا ترجمه ازاد از پوشکین اااا شب نیکو

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1