يکشنبه ۲۷ آبان
کرانه از منِ معلوم بی نشانه مگیر شعری از میثم شعبانپور
از دفتر غزلیات نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۵۴ شماره ثبت ۸۶۰۷۹
بازدید : ۲۴۹ | نظرات : ۴
|
آخرین اشعار ناب میثم شعبانپور
|
کرانه از منِ معلوم بی نشانه مگیر
رخ از اسیر غمت بهر تازیانه مگیر
روان مشو به تماشای شهر شب زدگان
به عزم کشتن دل، مقصد شبانه مگیر
تو سروری و سرایت بود تمام زمین
مبر ز یاد شفیقت، ره زمانه مگیر
به گوش من بشنو آن سخن ز ساز لبت
ز من صدای خوش از آن دف و چغانه مگیر
خیال وصل تو باشد دلیل بودن من
بمان به کوی خیالم، مر آن بهانه مگیر
نفس که دادی ام از عطر ناب گیسویت
دگر ز سینه ام آن عطر دلبرانه مگیر
مکن به جور ز کویم سفر به کوی دگر
ز خاک زنده شده نو گل جوانه مگیر
به داغ دوری ات آتش زدی به خرمن من
مرا بس است فراقت ، دگر زبانه مگیر
گرفتم آنچه بخواندم خیال و رویا بود
همین بس است برایم، مرا فسانه نگیر
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دستمریزاد