دوشنبه ۳ دی
حلول عشق شعری از علی رضایی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۹ خرداد ۱۳۹۹ ۱۶:۲۳ شماره ثبت ۸۵۹۱۸
بازدید : ۲۸۹ | نظرات : ۳
|
آخرین اشعار ناب علی رضایی
|
از تو ندیده سایه ای قامت سر بزیر من
سوخته در حسرت و غم، جانِ به شب اسیرِ من
آه نمیکشد دگر قلبِ اسیرِ در قفس
راه نفس بریده شد از عطشِ شریرِ من
فاتحِ شهر قلب من خاطره ی چشم تو بود
دست نشانده ی تو شد شاه دل کبیر من
باخته تاج و تختِ شب در جدلت شکسته شد
صورت هر مجادله پاک شد از مسیر من
شرح نمیدهم ولی، حال خراب را ببین
جای دگر ندیده ای منتظری نظیر من
شاهد عشق آمدی شانه به شانه ام زدی
پرده کنار میرود از نظر حقیر من
باتو حلول میکند در بدنم هلال عشق
غرق سرور میشود این دل گوشه گیر من
دست دعا میطلبد تا بکشد کمان دل
بلکه نشست بر هدف، آتشِ عشقِ تیر من
با دل من کمی بمان ای ضربان عاشقی
تا برسد به اصل خود روح و تنِ اجیر من
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دستمریزاد