دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر سیلویا اسفندیاری
آخرین اشعار ناب سیلویا اسفندیاری
|
دلم می سوزد
برای این مترسک پوشالی
که در کلاهش
کلاغ ها لانه کرده اند
اما
او همچنان
چشم به جاده ای دوخته
که
تو سالها پیش
از آن عبور کردی...
دلم می سوزد
برای خودم
این مترسک مضحک پوشالی...
#سیلویا_اسفندیاری
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و درود بر جناب شریفی ممنون از توجه تون و اما: جناب شریفی همانطور که مستحضر هستید اگر نوشته ای بر اساس منطق پیش برود نثر است و نه شعر و در شعر کلام باید از حالت عادی خارج شود بنابراین در این نوشته هم شما بر بنده ببخشایید اگر منطق را نادیده گرفته باشم و نگاه مترسک را از مزرعه به جاده برگردانده باشم دوم منظور بنده از کلاغ ، نوک زدن به خاطرات نبوده و منظور آشیانه شدن کلاه مترسک برای کلاغها بوده آنهم بخاطر مدت زمان زیادی که به انتظار ایستاده ، چیزی در حد ضرب المثل سبز شدن علف زیر پا و در آخر: از بذل توجه تون به این سروده صمیمانه قدردانی میکنم | |
|
سلام و درود بر شما جناب هداوند لطف و توجه تون رو صمیمانه قدردانم سپاس از نکته ی بجا و خوبتان | |
|
سلام ممنون دوست خوب و ادیبم | |
|
سلام و سپاس | |
|
سپاسگزارم جناب صمدی لطفتون مستدام | |
|
سلام و درود بر شما جناب راجی | |
|
سلام و سپاس کیمیای عزیز | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.