شنبه ۳ آذر
ضربه باران شعری از علیرضا مسیحادم
از دفتر فصل آخر زمین نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۹:۱۸ شماره ثبت ۸۵۲۸۸
بازدید : ۲۹۷ | نظرات : ۲
|
آخرین اشعار ناب علیرضا مسیحادم
|
🏔
کتاب ناتمام منی تو
هنوز چرا ادامه نداری
چقدر نماندی و نماندم
چقدر حرف های کتابی
چرا تمامی ادامه دارد
صبوری بی نهایت
کم است برای دل من
برای رفتن جانم
سر سیاهی گرما
که میشود باران هم ببارد
و میشود باران هم بتازد
و میشود هرچیزی
تورا به زانو بیاندازد
اگر قشنگ میخندد
اگر که قشنگ میرقصد
که آن نگاه گیرا
به چنگ گیرد دل را
و روزی آرام حتی با رقص
تو را به قتل میرساند
که قله های کوه ها
از دور هم زیباست
و تویی که میبینی
روزی باران تو را شست
میشود بدانی که
همان تورا میتواند کشت
نشو تمام آن چه نیستی
تو میمانی و سرما و سرما
#علیرضا_مسیحادم
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دستمریزاد
شهادت مولا علی (ع) تسلیت