شنبه ۳ آذر
مترسک ، شک شعری از علی رفیعی وردنجانی
از دفتر یاد-داشت نوع شعر قطعه
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۸:۳۷ شماره ثبت ۸۵۱۴۹
بازدید : ۴۰۲ | نظرات : ۳
|
دفاتر شعر علی رفیعی وردنجانی
آخرین اشعار ناب علی رفیعی وردنجانی
|
بهم مشکوکی و سردی
نگاهت غرق آشوبه
تومریم ، خوب می دونی
مسیح ات ، مرده ، مصلوبه
مدام از خونه در می ری
به دنبال یه پروانه
کسی تو کوچه ها گم شد
شدیدا مست و دیوانه
مثه پاییز می مونه
قرار عاشقی هامون
تو دستام و که می گیری
سر و گم می کنم ، سامون
مترسک توی زندونِ
کلاغا ول شدن تو باغ
یکم افسردگی بد نیست
شکم پیدا بشه ، من چاق
بهم شک می کنی حتی
اگه جونم بره واست
شکایت می کنی از من
چرا پیدا شده سایه ات
یه لحظه به عقب برگرد
زمستونی ترین سالا
مدام از کوره در می ره
دلی که خونه اتِ حالا
تو باید باشی تا من شم
یکی مثلِ همه آدم
کنار تو فقط حوّا
زمستونم بشه شادم
علی رفیعی وردنجانی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
ترانه ی زیبایی است
موفق باشید