سه شنبه ۲۹ آبان
|
دفاتر شعر بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
آخرین اشعار ناب بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
|
درود و سپاس اساتید بزرگوار، که با مهر می خوانید و با نقد های ارزشمندتان خوشحالم میکنید 🌹🙏🌹
لاف آخر
می روم کنج خلوتی همچون
برگه ای تکه، لای یک دفتر
می سپارم سر شلوغم را
تا بگیرد درون آن سنگر
خسته ام از نبرد بی پایان
خونم اینک چرا هدر برود
من همیشه که قانعم اما
کاسه ی صبر من به سر برود
می دوم من پیاده در ذهنم
لگدی بر اراده می کوبم
تا که از سر، خماریش بپرد
تا که پایان دهد به آشوبم
روح من از بلورِ شفاف است
جنس من آهنین و زنگاری ست
آخر این روح و این چنین قابی؟
شان روحم فقط طلا کاری ست!
کاش! بادی به غیرتم بوزد
نخوتم را برون بیاندازم
گر چه از خود سوال می پرسم
من چرا با غرور دمسازم؟
مانده ام در میانه ی تردید
کاش این گاف آخرم باشد
تا به این حد شکستنم بس نیست
شاید این لاف آخرم باشد
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۹
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.