پنجشنبه ۲۹ آذر
شبی لیلا به مجنون گفت شعری از احمد رضائی پایدار
از دفتر شقایق نرماندی نوع شعر
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۹ آذر ۱۳۹۱ ۱۷:۵۱ شماره ثبت ۸۴۶۳
بازدید : ۱۱۷۵ | نظرات : ۵
|
دفاتر شعر احمد رضائی پایدار
آخرین اشعار ناب احمد رضائی پایدار
|
شبي ليلا به مجنون گفت خواب ديدم
ميان گل نشسته بودمو هشيار بودم
زمين بودو من بودمو كسي نبود غير از من
آسمان بودوبار امانتش
زمين بودبا مردگانش
من ترسيده بودم
اما كسي مرا در آغوش گرفت
نگاهي كردم كسي نبود
غير از خدا
مجنون گفت من كجا بودم
تا تورا در آغوش بگيرم
تا نترسي
گفت نمي دانم
اما مي ترسم كه در گور باشي
مجنون گفت من عاشق آن نبودم كه عاشقم بود
من ديوانه آن نبودم كه بيمارم بود
من چه ها كردم اي خدا
تو با من بوديو من تورا نديدم
تو خود را به من مي نموديو
من تورا نمي ديدم
من ناز مي كردمو تو مي خريدي
من تب مي كرمو تو مي مردي
آخ خداچكنم تا تورا در بغل بگيرم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.