جمعه ۷ دی
|
دفاتر شعر محمد ترکمان(پژواره)
آخرین اشعار ناب محمد ترکمان(پژواره)
|
... بی کلاه
با از خود بالاتر هیچگاه
نه قهوه ای نوشیده ام و
در جامی شکسته هرگز
نه قطره ای شوکران!
شبی اما با پایین تر از خود
سه جهان غصه خورده و
هزار و یک مرد مرده ام!
|
نقدها و نظرات
|
ودرودی دوباره ... به محضر دوستانی که از کلام درد مندانه استاد بر داشت نا صوابی کرده اند ، ........ با از خود بالاتر هیچگاه نه قهوه ای نوشیده ام و در جامی شکسته هرگز نه قطره ای شوکران! ....صحبت از شأن و مقام و منزلت نیست ، صحبت از درد نان است و بس و دزدی وغارت ظالمانه ی که از سفره ی ناچیز هم ابائی ندارند .
شبی اما با پایین تر از خود سه جهان غصه خورده و هزار و یک مرد مرده ام! ... همدردی با انانی که سفره ی شبشان خالی از تکه ای نان و پیاز است . اگر استاد اجازه دهند بیشتر خواهم نوشت ....
| |
|
سلام این نوشته ی شما برداشت سطحی از اثر است که هر مخاطبی آنرا درک می کند. مثلا با بالاتر بی کلاه...ننوشیده ام...کنایه از هشیاری و آگاهی شاعر است به همان ترتیب برای فرودست ( کسانی از مرتبه من پایین تر ) که نتنها ضمنی نیست جهت همدردی بسیار احساس دردمندی در من شاعر بوجود آمده است موضوع نگرش است.perspective
پاییز | |
|
... اثری که ابهام دارد را گاهی باید به رنگ چشم بیننده ویرایش کرد و مخاطب مسئول را ستایش...
شبی اما با همرنگِ خود سه جهان غصه خورده و هزار و یک مرد مرده ام!
وقتی همه نمی بینند بی عدالتی، - بی - شرمانه ترین " تصویری " است کهِ چهره دنیا را، زشت کردهِِ هِ هِ! چشم خدا را خون! . . . سیب را وگرنه همه می بینند با - من - مردی اگر، شبی بیا درد بکش!
پژواره
| |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دلنشین و زیبا بود
دستمریزاد