چهارشنبه ۱۶ آبان
|
دفاتر شعر کورده وان فرجی (کورده وان)
آخرین اشعار ناب کورده وان فرجی (کورده وان)
|
چندیست دیگر از نگاهت دور و تبعیدم
اینجا نشد ، شاید تو را در آن جهان دیدم!!
.
شاید حقیقت داشت گرچه من به نادانی
هرجا که حرفی از تناسخ بود خندیدم!!
.
از ریشه خشکیدهست در جانم یقین دیگر
بر بوتهی شک خارِ سرسختی ز تردیدم!!
.
روزی زمین بودم برای بذر امیدت!!
شاید که فردا ابر بودم بر تو باریدم !!
.
شاید تو مردابی شدی این بار مثل من!!
نیلوفری زیبا شدم روی تو چرخیدم!!
.
شاید که در یک کوچه تنهامان به هم برخورد
از چشمهایم باز خواندی شعرِ امیدم!!
.
ای کاش میشد باز در آغوش هم باشیم
تا از لبت یک بوسه را صدبار میچیدم!!
.
این بار شاید مَرد بودی !! شاعری غمگین!!
شاید کە من یک دختر زیبا و نومیدم !!
.
با شعرهایت بر لبم لبخند میآری
لب میگشایی هر غزل وقتی به تمجیدم!!
.
در هر غزل گر مصرعی از بی وفایی بود
من اخم کردم در نگاهت ، از تو رنجیدم!!
.
انگار دارم یاوه میگویم !! چه هذیانی !!
انگار جامی چند بیش از پیش نوشیدم!!
.
بر بالشم سر مینهم با چشمهایی خیس
شاید در این مستی توانستم و خوابیدم!!
.
کوردهوان فرجی ۱۳۹۹/۰۱/۲۶
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.