يکشنبه ۲۷ آبان
در مرز خزان هستم، در لحظه تنهایی شعری از میثم شعبانپور
از دفتر غزلیات نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۶ فروردين ۱۳۹۹ ۲۲:۱۳ شماره ثبت ۸۴۱۲۳
بازدید : ۴۱۳ | نظرات : ۳
|
آخرین اشعار ناب میثم شعبانپور
|
در مرز خزان هستم، در لحظه تنهایی
آن سوی پریشانی ، جایی که بفرمایی
مستی که غزل خوان بود، امروز پریشانست
باران زده در چشمش، شاید که تو می آیی
بگذشته ام از جانم، امروز سبک بالم
زان طره مُشکینت بنما که مسیحایی
گو تا که نهم سر را بر کوه و بیابانها
بگذار عیان گردد آن شیوه شیدایی
خواهم که در این ایوان همسفره او گشتن
با باد سخن گفتن ،آن صحبت نجوایی
چون است که در جانم پیدا و نهان گشتی
از خود اثری بنما ای شاهد هر جایی
آخر نرسد دستم بر ناوک مژگانت
می دانم و می دانی ای گنبد مینایی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.